Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 287 (3538 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
palm
U
کف دست انسان
palms
U
کف دست انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ape
U
میمون انسان نما
aped
U
میمون انسان نما
apes
U
میمون انسان نما
aping
U
میمون انسان نما
gargoyle
U
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles
U
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
voice
U
صدای انسان
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice
U
صدای سخنرانی انسان
voices
U
صدای انسان
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices
U
صدای سخنرانی انسان
voicing
U
صدای انسان
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing
U
صدای سخنرانی انسان
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
man
U
انسان
mans
U
انسان
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
egoism
U
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
human nature
U
طبیعت انسان
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
superman
U
موجود مافوق انسان
supermen
U
موجود مافوق انسان
perfectionist
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionists
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
forbidden fruit
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruits
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
rump
U
کفل انسان
rumps
U
کفل انسان
Manx
U
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
homo sapiens
U
انسان اندیشه ورز
misanthrope
U
انسان گریز
misanthropes
U
انسان گریز
anthropologist
U
انسان شناس
centaur
U
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaurs
U
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
man eater
U
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater
U
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters
U
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
anthropoid
U
شبه انسان
anthropoid
U
انسان نما
anthropoids
U
شبه انسان
anthropoids
U
انسان نما
ash
U
بقایای جسد انسان پس از مرگ
humanitarian
U
انسان گرایانه
slink
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
egalitarian
U
طرفدارتساوی انسان
satyr
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
humanism
U
مکتب اصالت انسان
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
gorilla
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
dewlap
U
غبغب انسان
dewlaps
U
غبغب انسان
man made
U
مصنوع انسان انسانی
man made
U
ساخته دست انسان
man-made
U
مصنوع انسان انسانی
man-made
U
ساخته دست انسان
humankind
U
نوع انسان
humankind
U
بشریت نژاد انسان
non human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
non-human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
superhuman
U
ابر انسان فوق بشری
superhuman
U
برتر از انسان
anthropomorphic
U
شبیه انسان
anthropomorphic
U
دارای شکل انسان
subhuman
U
مادون انسان
subhuman
U
دارای صفاتی شبیه انسان
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
cannibalism
U
ادمخواری انسان
humanoid
U
شبیه انسان
humanoids
U
شبیه انسان
mankind
U
نوع انسان
crutch
U
محل انشعاب بدن انسان
crutches
U
محل انشعاب بدن انسان
humanised
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
Other Matches
anthropo
U
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
U
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
U
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
mortals
U
انسان
mortal
U
انسان
human being
U
انسان
in human shape
U
انسان
loard of creation
U
انسان
homo
U
انسان
human beings
U
انسان
homosapiens
U
انسان
godman
U
انسان خداوار
hominid
U
جنس انسان
brisket
U
سینه انسان
homo economicus
U
انسان اقتصادی
economic man
U
انسان اقتصادی
heidelberg man
U
انسان هایدلبرگ
eudemonology
U
گفتاردرسعادت انسان
atomy
U
اسکلت انسان
anthropophobia
U
انسان هراسی
primitive
U
انسان اولیه
misanthropy
U
انسان بیزاری
anthropomorphism
U
انسان انگاری
humanly
U
مثل انسان
anthropology
U
انسان شناسی
anthropocentrism
U
انسان محوری
humanist
U
انسان گرا
infrahuman
U
پایین تر از انسان
manward
U
بطرف انسان
marginal man
U
انسان حاشیهای
the outward man
U
انسان فاهر
pithecanthrope
U
انسان میمونی
bod
U
بدن انسان
bods
U
بدن انسان
The human body
U
بدن انسان
infrahuman
U
مادون انسان
homosapiens
U
نوع انسان
humansit
U
انسان دوست
kindlity
U
انسان وار
homo politicus
U
انسان اجتماعی
homo faber
U
انسان ابزارساز
human movement
U
حرکت انسان
theophany
U
فهور خدابه انسان
ethos
U
صفات وشخصیت انسان
varmint
U
انسان یاحیوان مزاحم
varment
U
انسان یاحیوان مزاحم
anthropology
U
علم انسان شناسی
homosapiens
U
نام علمی انسان
foliate mask
U
صورت مجسمه انسان
misanthropic
U
مربوط به انسان گریزی
trunks
U
خرطوم بینی انسان
cultural anthropology
U
انسان شناسی فرهنگی
hu man
U
وابسته ب ه انسان بشری
hypomorph
U
انسان سرگرد وپاکوتاه
kindlily
U
بطورملایم انسان وار
equalitarian
U
طرفدار تساوی انسان
man of mould
U
انسان خاکی یا فانی
anthropometry
U
انسان سنجی جسمانی
man trap
U
دام برای انسان
manxman
U
اهل جزیره انسان
feces
U
مدفوع انسان وحیوان
neoanthropic
U
شبیه انسان جدید
physical anthropology
U
انسان شناسی جسمانی
pre adamite
U
انسان پیش از ادم
prehuman
U
پیش از پیدایش انسان
neoanthropic
U
وابسته به انسان جدید
theophany
U
تجلی خدا به انسان
trunk
U
خرطوم بینی انسان
buff
U
جلا پوست انسان
buffs
U
جلا پوست انسان
zombi
U
انسان زنده شد ادم احمق
as memory serves
U
هر وقت بیاد انسان بیاید
anthropophagous
U
تغذیه کننده از گوشت انسان
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
droid
U
یک ادم ماشینی شبیه انسان
glanders
U
بیماری مسری اسب و انسان
macaca
U
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
floruit
U
دوره رشد وپیشرفت انسان
macaque
U
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
hu man
U
دارای خوی انسانی انسان
man is a risible creature
U
انسان مخلوقی است خنده کن
truncal
U
وابسته به تنه انسان یا درخت
zombies
U
انسان زنده شد ادم احمق
preadolescence
U
دوره قبل از بلوغ انسان
zombie
U
انسان زنده شد ادم احمق
anthropology
U
مبحث روابط انسان با خدا
polygenesis
U
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
pithecanthrope
U
برزخ میان انسان و میمون
humanization
U
انسان پروری متمدن سازی
anthropogenic
U
مربوط به پیدایش و تکامل انسان
trichotomy
U
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
anthropic
U
مربوط به دوران پیدایش انسان
theophanic
U
وابسته به تجلی خدا به انسان
self born
U
پیدا شده در نفس انسان
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
inhabitiveness
U
میل طبیعی انسان به بود باش
misanthropist
U
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
psilanthropy
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
pick up a trail/scent
<idiom>
U
تشخیص جای پای انسان یا حیوان
prehominidae
U
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
prehominid
U
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
The human brain is a complex organ .
U
مغز انسان عضو پیچیده یی است
zooplasty
U
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
theanthropic
U
مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
psilanthropism
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
machover draw a person test
U
ازمون کشیدن شکل انسان مکوور
mensch
U
[انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
crumpled rose leaf
U
چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
memento mori
U
کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
fruitarianism
U
اعتقادباینکه خوراک انسان بایدمیوه باشد
bleb
U
برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
anthropometry
U
مبحث سنجش و اندازه گیری بدن انسان
metempsychosis
U
حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
anthropometric
U
وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
theriaanthropism
U
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
acanthocephala
U
انواع کرمهای قلاب دار رودهء انسان
antic
U
[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
earwax
U
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen
U
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
acoustic meatus
[Meatus acusticus]
U
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
external ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
auditory passage
U
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
cerumen
U
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
earwax
U
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
auditory canal
U
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
life cycle
U
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
beak-head
U
[آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
fairy
[peris]
U
طرح انسان های بالدار، فرشته یا پری
[در فرش]
nasopharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
adenoid
U
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
Madrklmh that every human being is conscious knowledge
U
مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
therianthropic
U
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
snails
U
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
linebreeding
U
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
homo
U
جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
pinworm
U
کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
snail
U
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
lanugo
U
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
busman's holiday
U
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
animalism
U
نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
minotaur
U
جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
periscopic lens
U
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
to gild the pill
U
چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
anthropocentric
U
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
paranoia or noea
U
دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
ventriloquism
U
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
sand crack
U
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
pithecanthropus
U
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
Nothing can.compensate for the loss ones health.
U
هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
solipsism
U
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
arabesque
U
منبت کاری
[تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
Elibilinde
U
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
zinjanthropus
U
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
U
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
redout
U
قرمز شدن یا سرخ شدن میدان دید یا جلوی چشم انسان
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
humanize
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
straw that breaks the camel's back
<idiom>
U
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
humanized
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
AI
U
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
figural rug
[pictorial]
U
فرش تصویری
[در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
relief
U
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
association for computers and humanities
U
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
pictorial rug
U
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
Recent search history
Forum search
1
چیزی که عوض داره گله نداره
2
تعریف فونتیک چیست؟
1
coffee table conversation piece
2
immunogenicity
1
STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
1
انسان خوش اخلاق ترسواست
1
memory make the man
0
سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com