Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pontiff
U
کشیش بزرگ پاپ
pontiffs
U
کشیش بزرگ پاپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
archpriest
U
کشیش بزرگ
Other Matches
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
druid
U
کشیش
presbyterate
U
کشیش
padre
U
کشیش
padres
U
کشیش
ecclesiastics
U
کشیش
clergyman
U
کشیش
clergymen
U
کشیش
priest
U
کشیش
ecclesiastic
U
کشیش
herdsmen
U
کشیش
herdsman
U
کشیش
cleric
U
کشیش
churchman
U
کشیش
hieratic
U
کشیش
churchmen
U
کشیش
predicant
U
کشیش
abbe
U
کشیش
provosts
U
کشیش
evengelist
U
کشیش
priests
U
کشیش
provost
U
کشیش
clerics
U
کشیش
druids
U
کشیش
acolytes
U
دستیار کشیش
holy joe
U
کشیش دهکده
hedge priest
U
کشیش روستا
acolyte
U
دستیار کشیش
high priest
U
کشیش اعظم
Reverend
U
جناب کشیش
parson
U
کشیش بخش
parsons
U
کشیش بخش
lamas
U
کشیش بودایی
presbyteries
U
خانه کشیش
lama
U
کشیش بودایی
presbytery
U
خانه کشیش
primate
U
کشیش ارشد
officiant
U
کشیش سرپرست
priestliness
U
کشیش مابی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
residentiary
U
کشیش مقیم
clerkly
U
وابسته به کشیش
lay brother
U
نیمچه کشیش
rector
U
کشیش بخش
priestlike
U
کشیش وار
priestcraft
U
کشیش بازی
rectors
U
کشیش بخش
shaveling
U
سرتراشیده کشیش
vicar
U
کشیش بخش
vicars
U
کشیش بخش
sacerdotalism
U
کشیش مابی
right reverend
U
جناب کشیش
sacerdocy
U
کشیش منشی
priesthood
U
مقام کشیش
priesthood
U
کشیش بودن
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
curates
U
معاون کشیش بخش
rectrix
U
بانوی کشیش بخش
prsbytery
U
محل جلوس کشیش
divine
U
کشیش استنباط کردن
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
curate
U
معاون کشیش بخش
officiating priest
U
کشیش پیش نماز
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
divining
U
کشیش استنباط کردن
divines
U
کشیش استنباط کردن
divined
U
کشیش استنباط کردن
rectories
U
خانه کشیش بخش
rectory
U
خانه کشیش بخش
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
minister
U
وزیر مختار کشیش .
ministers
U
وزیر مختار کشیش .
lamaistic
U
وابسته به کشیش بودایی
kirkman
U
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
Imhotep
U
کشیش
[دربار مصر]
chancels
U
جای مخصوص کشیش
chancel
U
جای مخصوص کشیش
cassocks
U
خرقه پوش کشیش
cassock
U
خرقه پوش کشیش
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
manses
U
محل سکنی خانه کشیش
manse
U
محل سکنی خانه کشیش
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
tunicle
U
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign
U
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo
U
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
U
چوپان وار کشیش وار
dignified
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
high
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
mightier
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
smaller
U
بزرگ نه
highs
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
vasty
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
king size
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
propylon
U
در بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
mighty
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
jumbos
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
macro
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
eminent
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
extensive
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
stour
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
big
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
spankings
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
large
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
great
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com