Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nukes
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuking
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuked
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuke
U
با سلاح اتمی حمله کردن
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
All members are entitled to use the swimming pool.
U
همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
air defense weapon control case
U
روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
withheld
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
low resolution graphics
U
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
intelligence
U
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
coordinate
U
روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
most favored nation
U
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
cross examination
U
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
armour
U
سلاح
armouring
U
سلاح
armor
U
سلاح
weapon
U
سلاح
arm
U
سلاح
armament
U
سلاح
armaments
U
سلاح
weapons
U
سلاح
weaponless
U
بی سلاح
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
airgun
U
سلاح بادی
to carry arms
U
سلاح برداشتن
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
disarmament
U
خلع سلاح
chemical munition
U
سلاح شیمیایی
accident
U
علامت سلاح
accidents
U
علامت سلاح
half loaded
U
سلاح نیمه پر
under arms
U
تحت سلاح
panoply
U
سلاح کامل
ranges
U
برد سلاح
ranged
U
برد سلاح
range
U
برد سلاح
piece
U
قبضه سلاح
loading
U
پر کردن سلاح
pieces
U
قبضه سلاح
spica
U
سماک بی سلاح
weaponry
U
تهیه سلاح
arms control
U
کنترل سلاح
side armor
U
سلاح کمری
automatic weapon
U
سلاح خودکار
distance
U
برد سلاح
heavy arm
U
سلاح سنگین
dis armament
U
خلع سلاح
distances
U
برد سلاح
airguns
U
سلاح بادی
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
bear arms
U
تحت سلاح رفتن
disarmed
U
خلع سلاح کردن
unarm
U
خلع سلاح کردن
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
disarm
U
خلع سلاح کردن
brandishing
U
تکان دادن سلاح
brandishes
U
تکان دادن سلاح
brandished
U
تکان دادن سلاح
brandish
U
تکان دادن سلاح
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
disarms
U
خلع سلاح کردن
range correction
U
تصحیح برد سلاح
intermediate range
U
سلاح برد متوسط
failures
U
عمل نکردن گیر سلاح
heavy weapon
U
سلاح و جنگ افزار سنگین
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
failure
U
عمل نکردن گیر سلاح
to lay down ones arms
U
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
half loaded
U
سلاح نیمه خرج گذاری شده
bazooka
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
concrete steel
U
سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
to a oneself
U
خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
bazookas
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
range calibration
U
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
powered
U
توانایی
ability
U
توانایی
capability
U
توانایی
abilities
U
توانایی
reach
U
توانایی
reached
U
توانایی
authority
U
توانایی
strenght
U
توانایی
influence
U
توانایی
influenced
U
توانایی
influences
U
توانایی
reaching
U
توانایی
ably
U
با توانایی
influencing
U
توانایی
might
U
توانایی
energies
U
توانایی
energy
U
توانایی
reaches
U
توانایی
power
U
توانایی
able-bodied
U
توانایی
skill
U
توانایی
puissance
U
توانایی
faculty
U
توانایی
means
U
توانایی
faculties
U
توانایی
credential
U
توانایی
potence
U
توانایی
powers
U
توانایی
qualification
U
توانایی
potentiality
U
توانایی
expertise
U
توانایی
competence
U
توانایی
potently
U
با توانایی
potentialities
U
توانایی
powering
U
توانایی
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
they are individ different
U
تک تک با هم فرق دارند
it is g. believed that...
U
عموماعقیده دارند که ....
within living memory
U
به یاد دارند
reasoning ability
U
توانایی استدلال
capacities
U
توانایی کار
numerical ability
U
توانایی عددی
capacity
U
توانایی گنجایش
have (something) going for one
<idiom>
U
توانایی داشتن
capability
U
توانایی مقدورات
non ability
U
عدم توانایی
mental ability
U
توانایی ذهنی
capacity
U
صلاحیت توانایی
working capacity
U
توانایی کار
general ability
U
توانایی عمومی
to the best of ones ability
U
بامنتهای توانایی
capacities
U
صلاحیت توانایی
capacities
U
توانایی گنجایش
strength
U
قوه توانایی
risibility
U
توانایی خندیدن
sentience
U
توانایی حسی
powerlessly
U
با عدم توانایی
strengths
U
قوه توانایی
feasibility
U
توانایی انجام
special ability
U
توانایی اختصاصی
vim
U
انرژی توانایی
verbal ability
U
توانایی کلامی
spatial ability
U
توانایی فضایی
authority
U
توانایی اجازه
if possible
U
در صورت توانایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com