Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scuffle
U
کشمکش
scuffled
U
کشمکش
scuffles
U
کشمکش
scuffling
U
کشمکش
bout
U
کشمکش
bouts
U
کشمکش
skirmish
U
کشمکش
skirmishes
U
کشمکش
wrestling
U
کشمکش
melec
U
کشمکش
row
U
کشمکش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agonist
U
دچار کشمکش
wintle
U
کشمکش کردن
in-fighting
U
کشمکش درونی
antagonise
U
کشمکش کردن
scrimmages
U
هنگامه کشمکش
wrestles
U
کشتی کشمکش
wrestled
U
کشتی کشمکش
wrestle
U
کشتی کشمکش
stour
U
کشمکش عجله
tension
U
تنش کشمکش
struggling
U
کشمکش تنازع
tensions
U
تنش کشمکش
struggles
U
کشمکش تنازع
struggled
U
کشمکش تنازع
struggle
U
کشمکش تنازع
conflict
U
کشمکش نبرد
conflicted
U
کشمکش نبرد
conflicts
U
کشمکش نبرد
scrimmage
U
هنگامه کشمکش
wars
U
کشمکش کردن
war
U
کشمکش کردن
toil
U
کار پر زحمت کشمکش
tussled
U
مسابقه جسمانی کشمکش
cut and thrust
U
کشمکش دست بیقه
toiled
U
کار پر زحمت کشمکش
toiling
U
کار پر زحمت کشمکش
spat
U
کشمکش کردن سیلی
tussling
U
مسابقه جسمانی کشمکش
tussles
U
مسابقه جسمانی کشمکش
tussle
U
مسابقه جسمانی کشمکش
scuffled
U
کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffle
U
کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffles
U
کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffling
U
کشمکش کردن دست بیقه شدن با
battle royal
U
نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com