Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prize
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make ap a ship
U
کشتی را در دریا به غنیمت بردن
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
booty
U
غنیمت جنگی
booty of war
U
غنیمت جنگی
trophy of war
U
غنیمت جنگی از دشمن
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
dutiable goods
U
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
to prize a ship
U
کشتی رادردریابه غنیمت بردن
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
flotsam and jetsam
U
کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
war ship
U
کشتی جنگی
navy
U
کشتی جنگی
battleships
U
کشتی جنگی
combatant vessel
U
کشتی جنگی
navies
U
کشتی جنگی
war vessel
U
کشتی جنگی
battleship
U
کشتی جنگی
armement
U
مهمات کشتی جنگی
ship of the line
U
کشتی جنگی بزرگ
man of war
U
کشتی جنگی رزمناو
ward room
U
اطاق افسران در کشتی جنگی
orlop
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop deck
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
dromond
U
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
trireme
U
کشتی جنگی روم و یونان باستان
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
to walk the plank
U
چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
loss leader
U
کالایی که با قیمت پایین
fast moving stock
U
کالایی که به سرعت فروخته میشود
to mark down an article
U
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
loss leader
U
کالایی که با ضرر فروخته میشود
spoiled
U
غنیمت
spoiling
U
غنیمت
spoil
U
غنیمت
spoils
U
غنیمت
foray
U
غنیمت
forays
U
غنیمت
booty
U
غنیمت
to launch a product with much fanfare
U
کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
duopoly
U
وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
public good
U
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
capture
U
غنیمت گرفتن
to take a of
U
غنیمت شمردن
plunder
U
یغما غنیمت
captures
U
غنیمت گرفتن
plunder
U
به غنیمت گرفتن
plundering
U
یغما غنیمت
plundering
U
به غنیمت گرفتن
plunders
U
یغما غنیمت
plunders
U
به غنیمت گرفتن
snap at
U
غنیمت شمردن
There is no time like the present .
<proverb>
U
دم غنیمت است .
capturing
U
غنیمت گرفتن
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
coloury
U
دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
leading article
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
To capture as booty .
U
غنیمت جنگه گرفتن
To seize an opportunity .
U
فرصت را غنیمت شمردن
to seize the opportunity
U
فرصت را غنیمت شمردن
lagan
U
کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
It is a gain .
U
اینهم خودش غنیمت است
One must take time by the forelock .
U
وقت را باید غنیمت شمرد
over production
U
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
short lot
U
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
prohibitive price
U
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
You might as well take advantage of the savings.
U
این مقدار پس انداز هم غنیمت است
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
prize money
U
پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
cartel
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
prizing
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
head hunt
U
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
prizes
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
wrapt
U
برده
bondman
U
برده
slaves
U
برده
slaved
U
برده
villains
U
برده
villain
U
برده
slaving
U
برده
serf
U
برده
serfs
U
برده
male salve
U
برده
bondsman
U
برده
slave
U
برده
bondservant
U
برده
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
slave computer
U
کامپیوتر برده
slave trade
U
برده فروشی
abrogates
U
از میان برده
slaveholder
U
صاحب برده
slave merchant
U
برده فروش
slaveholding
U
مالکیت برده
named
U
نام برده
enslaving
U
برده کردن
slaver
U
برده فروش
enslaves
U
برده کردن
slaveholding
U
برده داری
enslaved
U
برده کردن
slaveholder
U
برده دار
slaver
U
تاجر برده
enslave
U
برده کردن
allottee
U
سهم برده
abrogate
U
از میان برده
mameluke
U
برده بنده
conspicuious consumption
U
بکار برده شد
slavery
U
برده داری
overwrought
U
کار برده
escaped slave
U
برده فراری
dealing in slaves
U
برده فروشی
manumission
U
ازادی برده
master slave
U
ارباب و برده
above
U
نام برده
brand loyalty
U
وفاداری به کالایی خاص وفاداری به علامت تجاری یک محصول
above named
U
نام برده شده
named here under
U
نام برده درزیر
emancipation
U
ازاد کردن برده
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
manumission
U
ازاد کردن برده
rapt
U
برده شده مجذوب
setting free
U
ازاد کردن برده
bond servant
U
برده بدون مزدواجرت
echeloned displacement
U
تغییرموضع رده برده
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
loss leader
U
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
lastmentioned
U
اخر از همه نام برده
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
incurs
U
موجب
cause
U
موجب
occasions
U
موجب
contributive
U
موجب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com