Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carvel
U
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
midship
U
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
express
U
سریع السیر
expressed
U
سریع السیر
high speed
U
سریع السیر
expresses
U
سریع السیر
expressing
U
سریع السیر
fast
U
سریع السیر
posthaste
U
سریع السیر
fasts
U
سریع السیر
fasted
U
سریع السیر
fastest
U
سریع السیر
flying
U
پردار سریع السیر
keep pace
<idiom>
U
سریع السیر رفتن
skiff
U
قایق سریع السیر
speedway
U
جاده سریع السیر
pony express
U
پست سریع السیر قدیم
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
racers
U
مسابقه دهنده سریع السیر
racer
U
مسابقه دهنده سریع السیر
tallyho
U
کالسکه سریع السیر مسافری
expressways
U
شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
expressway
U
شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
freight lighter
U
قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
gig
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gigs
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
highball
U
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Brig
U
نوعی کشتی دو دگلی سبک وسریع السیر
tugboat
U
کرجی یا کشتی یدک کش
cockle shell
U
کرجی کوچک
cockboat
U
کرجی کوچک
cock boat
U
کرجی کوچک
packet boat
U
کرجی پستی کشتی مسافربر
skiff
U
کرجی پارویی کوچک
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
fruit clipper
U
کشتی سریع میوه بر
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
scratch pad
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
primary
U
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
scratch pads
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
boat
U
کشتی کوچک
boats
U
کشتی کوچک
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
lighters
U
کشتی باری کوچک
shallop
U
کشتی کوچک دودگله
pinnace
U
کشتی کوچک پارویی
lighter
U
کشتی باری کوچک
small ship
U
کشتی کوچک یا با طول کم
vedette
U
کشتی اکتشافی کوچک
poop deck
U
عرشه کوچک فوقانی کشتی
lugger
U
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
zebec
U
یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
L cache
U
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
storm boat
U
قایق سبک وسریع السیر
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
barque
U
کرجی
barquentine
U
کرجی
hoy
U
کرجی
towing boat
U
کرجی
barge
U
کرجی
crabber
U
کرجی
barged
U
کرجی
barges
U
کرجی
small craft
U
کرجی ها
pugs
U
کرجی بان
shallop
U
کرجی پارویی
ferryman
U
کرجی بان
gondolier
U
کرجی بان
cutters
U
نوعی کرجی
pug
U
کرجی بان
davit
U
کرجی بلندکن
cutter
U
نوعی کرجی
sloop of war
U
کرجی جنگی
falt
U
کرجی ته پهن
dragboat
U
کرجی لاروب
gondoliers
U
کرجی بان
rowers
U
کرجی ران
rower
U
کرجی ران
row boat
U
کرجی پارویی
boatman
U
کرجی بان
caique
U
کرجی که دربوسفوربکارمیرود
drag boat
U
کرجی لاروب
singlisticker
U
کرجی شراعی
oarsmanship
U
کرجی رانی
steam boat
U
کرجی بخار
trawler
U
کرجی ماهیگیری
trawlers
U
کرجی ماهیگیری
bargeman
U
کرجی بان
flyboat
U
کرجی تندرو
dingey
U
کرجی پارویی
praam
U
کرجی ته پهن
landing craft
U
کرجی ساحلی
life boat
U
کرجی نجات
pleasure boat
U
کرجی تفرجی
penteconter
U
کرجی 05پارویی
bargee
U
کرجی بان
long boat
U
کرجی بزرگ
pair oar
U
کرجی دو پارویی
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
sloop
U
کرجی یک دگلی قدیمی
bumboat
U
کرجی سورسات فروش
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
flag boat
U
کرجی پرچم دار
regatta
U
مسابقه کرجی رانی
dory
U
کرجی ته پهن ماهیگیری
regattas
U
مسابقه کرجی رانی
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
flag boat
U
کرجی نشان دار
fishing boat
U
کرجی ماهی گیری
fosher boat
U
کرجی ماهی گیری
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
hackney boat
U
کرجی یاکشتی کرایهای
praam
U
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
barcarolle
U
سرود کرجی بان
keelboatman
U
کرجی بان رودخانه
barcarole
U
سرود کرجی بان
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
galliot
U
کرجی باری یا ماهی گیری
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
fishermen
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
inboard engined boat
U
کرجی که موتورش در میان انست
fly boat
U
کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
pitpan
U
یکجور کرجی دراز و ته پهن
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
fisherman
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
dumb barge
U
کرجی بی بادبان یابی موتور
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
galiot
U
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
gigs
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
gig
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
yacht
O
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts
U
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat
U
کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
paddle boats
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
he stroked
U
درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com