English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flag ship U کشتی پیشرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
harbingers U پیشرو
foregoer U پیشرو
forward-looking U پیشرو
file leader U پیشرو
vanward U پیشرو
fascia U پیشرو
postilion U پیشرو
postillion U پیشرو
outrunner U پیشرو
advance guard U پیشرو
antecessor U پیشرو
vans U پیشرو
van U پیشرو
avant courier U پیشرو
chiefs U پیشرو
chief U پیشرو
precursors U پیشرو
precursor U پیشرو
harbinger U پیشرو
fugleman U پیشرو
fascias U پیشرو
outriders U پیشرو
outrider U پیشرو
forerunners U پیشرو
heralded U پیشرو
forerunner U پیشرو
futuristic U پیشرو
heralds U پیشرو
front men U پیشرو
front man U پیشرو
right wing toward U پیشرو
right wing to ward U پیشرو
herald U پیشرو
progressive U پیشرو
heralding U پیشرو
advance detachment U قسمت پیشرو
leader merchandising U پیشرو در عرضه
avant-garde U پیشرو و موجد
avant garde U پیشرو و موجد
leading region U نواحی پیشرو
leading sectors U بخشهای پیشرو
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
leadden limbs U پیشرو راهنما
fugle U پیشرو شدن
progenitors U اجداد پیشرو
trail U پیشقدم پیشرو
trailed U پیشقدم پیشرو
trailing U پیشقدم پیشرو
trails U پیشقدم پیشرو
advance party U قسمت پیشرو
advance party U گروه پیشرو
left wing for ward U پیشرو دست چپ
brand leader U پیشرو در بازار
rear takedown with single leg tackel U افلاک پیشرو
forward motion U جنبش پیشرو
billeting party U گروه پیشرو
progenitor U اجداد پیشرو
pathfinders U پیشرو کاشف
pathfinder U پیشرو کاشف
progressive education U ازمون پیشرو
market leader U پیشرو بازار
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
precursory U وابسته به پیشرو بودن
leader pricing U پیشرو در قیمت گذاری
right wing forward U پیشرو دست راست
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
head U رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
flat U پل کشتی
puppis U کشتی دم
carinae U کشتی
flattest U پل کشتی
vessel U کشتی
foreship U سر کشتی
on the water U در کشتی
ship کشتی
by water U با کشتی
wrestling U کشتی
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
vessels U کشتی
ships U کشتی
on the sea U در کشتی
carina U کشتی
decks U پل کشتی
argo U کشتی
ark U کشتی
catch U کشتی کج
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
afloat U در کشتی
bottom U کشتی
bottoms U کشتی
bilge U اب ته کشتی
decked U پل کشتی
board U کشتی
boarded U کشتی
hulks U کشتی
hulk U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
deck U پل کشتی
collier U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
aft U در پس کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
pleasure boat U کشتی تفرجی
ship safety U سلامت کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
seaway U مسیر کشتی
ship handling U مانور با کشتی
wrecked U کشتی شکسته
exs U تحویل از کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
coal whipper U زغال کش کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
dockyard U تعمیرگاه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
ship building U کشتی سازی
bo's'n U افسر کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
ship papers U اسناد کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
propeller U پروانه کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
packet boat U کشتی نامه بر
pancratist U کشتی گیر
sea gauge U اب نشین کشتی
parent ship U کشتی مادر
passenger liner U کشتی مسافری
cook house U اشپزخانه کشتی
cargo liner U کشتی باری
deck plan U صفحه پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
berths U خوابگاه کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
cutwater U دماغه کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
berthed U خوابگاه کشتی
cargo U محموله کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
cargoes U محموله کشتی
roadstead U کشتی گاه
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com