Perdic | کشتی حامل بردگان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	slaver U	کشتی حامل بردگان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	light ship U	کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
	predials U	بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
	predial slaves U	بردگان وابسته بزمین بردگان زراعتی
	carry ship U	کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
	emancipation proclamation U	اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
	victualler U	کشتی حامل خواربار
	flag ship U	ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
	flagships U	کشتی حامل پرچم امیرالبحری
	flagship U	کشتی حامل پرچم امیرالبحری
	destination carrier U	کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
	barracoon U	بازداشتگاه بردگان
	servile war U	جنگ بردگان با اربابهای خود
	mancipation U	یکجورایین انتقال یاواگذاری که درازادکردن بردگان وکودکان معمول بود
	weapon carrier U	کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
	topgallant U	سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
	scuppering U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scupper U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scuppers U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scuppered U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	ship's manifest U	صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
	load line U	خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
	respondentia U	وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
	hawse U	سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
	lazar housek U	عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
	waterline U	خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
	keel U	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
	dan runner U	کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
	embarkation U	بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
	keels U	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
	gunroom U	مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
	supercargo U	نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
	bill of health U	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
	usura maritima U	دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
	the vessel was put a bout U	جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
	windjammer U	یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
	quarterdecks U	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
	quarterdeck U	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
	yaw U	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
	yawed U	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
	conveyer U	حامل
	vectors U	حامل
	porter U	حامل
	vector U	حامل
	conveyor U	حامل
	gerent U	حامل
	bearers U	حامل
	vehicle U	حامل
	carriers U	حامل
	carrier U	حامل
	bearer cheque U	چک حامل
	bearer U	حامل
	stave U	حامل
	vehicles U	حامل
	porters U	حامل
	overboard U	از کشتی بدریا روی کشتی
	sailboat U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	sailboats U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	breech block carrier U	حامل کولاس
	data carrier U	حامل داده ها
	data carrier U	حامل داده
	radius vector U	شعاع حامل
	tape transport U	حامل نوار
	bearer U	در وجه حامل
	payable to the bearer U	در وجه حامل
	bearers U	در وجه حامل
	thurifer U	حامل مجمر
	vehicles U	حامل رسانه
	transport U	ترابری حامل
	vehicle U	حامل رسانه
	carrier detect U	کشف حامل
	transports U	ترابری حامل
	transporting U	ترابری حامل
	carrier frequency U	فرکانس حامل
	carrier wave U	موج حامل
	carrier detect U	تشخیص حامل
	carrier system U	سیستم حامل
	carrier gas U	گاز حامل
	transported U	ترابری حامل
	linkmen U	حامل مشعل
	bearing angle U	زاویه حامل
	messengers U	طناب حامل
	sound carrier U	حامل صوت
	messenger U	طناب حامل
	color carrier U	حامل رنگ
	bearer cheque U	چک در وجه حامل
	bearer bond U	سند حامل
	linkman U	حامل مشعل
	carrier frequency U	بسامد حامل
	osborne shackle U	قلاب حامل
	vector U	حامل بردار
	thurifer U	حامل بخوردان
	vectors U	حامل بردار
	messenger wire U	سیم حامل
	gestatorial U	حامل پاپ
	bearing U	زاویه حامل
	image carrier U	حامل تصویر
	video carrier U	حامل ویدئو
	vectorial U	حامل بردار
	linkboy U	حامل مشعل
	piracy U	هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
	cartel ship U	کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
	platform U	رسانگر حامل گیرنده
	caddy U	حامل وسایل بازیگر
	comports U	دربرداشتن حامل بودن
	bearer bond U	سند در وجه حامل
	comporting U	دربرداشتن حامل بودن
	current carrying conductor U	رسانای حامل بار
	carrier U	برنامه حامل میکرب
	gestatoraial chair U	کرسی حامل پاپ
	stretcher bearer U	حامل تخت روان
	stretcher-bearer U	حامل تخت روان
	stretcher-bearers U	حامل تخت روان
	comport U	دربرداشتن حامل بودن
	platforms U	رسانگر حامل گیرنده
	comported U	دربرداشتن حامل بودن
	stave U	روی خط حامل نوشتن
	carrier U	حامل غلطک حمال
	perseus U	حامل راس الغول
	pay to the bearer U	دروجه حامل بپردازید
	caddying U	حامل وسایل بازیگر
	telephone carrier current U	جریان حامل تلفنی
	persi U	حامل راس الغول
	weapon carrier U	حامل جنگ افزار
	armor bearer U	حامل اسلحه زرهدار
	carrier frequency U	فرکانس موج حامل
	warrant to bearer U	به حواله کرد حامل
	carriers U	حامل غلطک حمال
	carrier color signal U	پیام رنگی حامل
	caddied U	حامل وسایل بازیگر
	caddie U	حامل وسایل بازیگر
	caddies U	حامل وسایل بازیگر
	carriers U	برنامه حامل میکرب
	bearer stock U	اسناد در وجه حامل
	ignitor U	محفظه حامل باروت اشتعال
	color carrier reference U	فاز مبنای حامل رنگ
	signal U	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
	party boat U	قایق بزرگ حامل مشتریان
	signalled U	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
	Please pay the bearer . U	دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
	signaled U	هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
	conversion angle U	زاویه حامل مسیر ناو
	payable to bearer U	قابل پرداخت در وجه حامل
	free on boand U	تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
	carabinier U	سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
	carrier frequency U	فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
	vector U	شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
	signposts U	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
	charge carrier U	حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
	vectors U	شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
	carrier wave U	موج حامل امواج رادار یا بی سیم
	vectorial U	شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
	bank note U	چک تضمین شده سند در وجه حامل
	carabineer U	سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
	radar picket cap U	هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
	common carrier U	متصدی حمل ونقل حامل مشترک
	frequency medulation U	تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
	carriage paid to U	هزینه حمل به حامل پرداخت شده
	airdrop container U	جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
	signpost U	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
	taperer U	حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
	outriggers U	اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
	blank endorsement U	فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
	guided missile cruiser U	زره شکن حامل موشک هدایت شونده
	light quantum U	کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
	carriage and insurance paid to U	هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
	black endorsement U	براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
	orthodromy U	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
	semi naufragium U	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
	orthodromics U	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
	ensign U	سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
	ensigns U	سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
	information box U	قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
	led line U	خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
	scabbing U	بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
	nose piece U	قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
	prow U	کشتی عرشه کشتی
	prows U	کشتی عرشه کشتی
	strop U	ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
	re issuable notes U	اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
	keelage U	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
	common carrier U	شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
	air delivery container U	جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
	ignite U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	ignited U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	ignites U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	igniting U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	dock receipt U	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
	offensive weapon U	در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
	skag U	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
	skeg U	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
	flash tube U	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
	black designation U	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
	flattest U	پل کشتی
	ship	کشتی
	wrestling U	کشتی
	boarded U	کشتی
	ark U	کشتی
	hulk U	کشتی
	hulks U	کشتی
	bilge U	اب ته کشتی