English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
croppy U کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
octoroon U کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
mestiza U کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
mestizo U کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
springer U قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
votaress U زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
physiocrat U کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
The victim had done nothing to incite the attackers. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
whom U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
one who U کسیکه
dragman U کسیکه
gospeller U کسیکه
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
whomso U بهر کسیکه
long shot U کسیکه درمسابقات
constructionist U کسیکه قانون
minimalist U کسیکه خرسنداست
stalker U کسیکه میخرامد
introspectionist U کسیکه معتقد به
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
snorter U کسیکه خرناس میکشد
jogger U کسیکه اهسته می دود
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
joggers U کسیکه اهسته می دود
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
waxer U کسیکه موم مالی میکند
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
canonist U کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
hylotheist U کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
color bearer U کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
heteroclite U کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
orthoepist U کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
jailŠetc U کسیکه زندان خانه اوشده است
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
loiterer U کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
irrepressible joy U کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
the observed of all observers U کسیکه توجه همه سوی اوست
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com