Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psilanthropy
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropism
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
natural philosopher
U
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
hereditarian
U
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
polygenist
U
کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
monopsychism
U
عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
kinetic theory of heat
U
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
monogenism
U
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
restorationism
U
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
metagnosticism
U
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
restorationist
U
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
intuitivist
U
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
neptunist
U
کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
color bearer
U
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
dipsomaniac
U
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
laboratorian
U
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
soft shell
U
دارای عقیده معتدل
orthodox
U
دارای عقیده درست
synecologic
U
دارای عقیده به استمرار
sudarium
U
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
social minded
U
دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
advantaged
U
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
usufructuary
U
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
unorthodox
U
دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
second fiddle
U
کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
christly
U
شایسته مسیح مربوط به مسیح
antichrst
U
مسیح دروغی مسیح کاذب
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
Noel
U
سرود میلاد مسیح جشن میلاد مسیح
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
since
U
نظر باینکه
as regards
U
نظر باینکه
as respects
U
نظر باینکه
as
U
نظر باینکه در نتیجه
iam inclined to think
U
متمایلم باینکه خیال کنم
minimalist
U
باینکه تقاضاهایش براورده شود
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
arianism
U
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
pan cosmism
U
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
geocentric
U
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
unprofitable servants
U
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
modalism
U
اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
animism
U
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
anthropocentric
U
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
anointed
U
مسیح
messianic
U
مسیح
antichrist
U
ضد مسیح
Christ
U
مسیح
christlike
U
مسیح وار
lachryma christi
U
اشک مسیح
christly
U
مسیح وار
IHS
U
نمودار مسیح
Christmases
U
عیدمیلاد مسیح
messiah
U
مسیح موعود
Christmas
U
عیدمیلاد مسیح
pseudo christ
U
مسیح نما
antichrst
U
دشمن مسیح
christhood
U
مسیح بودن
messiahs
U
مسیح موعود
jesus christ
U
عیسی مسیح
vicar of christ
U
مسیح پاپ
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
infusionism
U
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
carols
U
سرودشب عیدمیلاد مسیح
carol
U
سرودشب عیدمیلاد مسیح
dominical
U
یعنی حضرت مسیح
gospel
U
بشارت درباره مسیح
anno domini
U
بعد از میلاد مسیح
neo christianity
U
دین نوین مسیح
christology
U
مبحث مسیح شناسی
gospels
U
بشارت درباره مسیح
pseudo christ
U
مسیح کاذب دجال
evangelizes
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelises
U
بشارت بدین مسیح دادن
judns be trayed jesus
U
یهودابه مسیح خیانت کرد
evangelising
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelised
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelize
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelized
U
بشارت بدین مسیح دادن
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
evangelizing
U
بشارت بدین مسیح دادن
Yule
U
جشن میلاد عیسی مسیح
passion week
U
هفته پیش از رستاخیز مسیح
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
zachariah
U
یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
Anno Domini
[AD]
<adj.>
پس از میلاد مسیح
[جهت بیان سال]
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
zechariah
U
یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
icon
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
before Christ
[BC]
قبل از میلاد مسیح
[جهت بیان سال]
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
icons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
the holy grail
U
دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
ikons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
Doom
U
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
lord of misrule
U
متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
passionist
U
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
kenosis
U
اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
essene
U
راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
apocrypha
U
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
to transubstantiate
U
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
faith
U
عقیده
belief
U
عقیده
creedless
U
بی عقیده
credos
U
عقیده
credo
U
عقیده
ideas
U
عقیده ها
impression
U
عقیده
internal conception
U
عقیده
faiths
U
عقیده
idea
U
عقیده
brainchild
U
عقیده
conception
U
عقیده
thought
U
عقیده
thoughts
U
عقیده
concepts
U
عقیده ها
doctrine
U
عقیده
doctrines
U
عقیده
ism
U
عقیده
creed
U
عقیده
viewpoints
U
عقیده
advice
U
عقیده
creeds
U
عقیده
concepts
U
عقیده
concept
U
عقیده
opinions
U
عقیده
i am not of his mind
U
با او هم عقیده
viewpoint
U
عقیده
impressions
U
عقیده
opinion
U
عقیده
tenet
U
عقیده
fortuitism
U
عقیده به اتفاق
error
U
عقیده نادرست
divarication
U
اختلاف عقیده
pythagoreanism
U
عقیده به تناسخ
coniviction
U
عقیده اطمینان
cogency
U
قدرت عقیده
suggestions
U
افهار عقیده
suggestion
U
افهار عقیده
freedom of belief
U
ازادی عقیده
errors
U
عقیده نادرست
folkway
U
عقیده عامه
outside opinion
U
عقیده مردم
my sentiment toward him
U
عقیده من درباره او
to think
[of]
U
عقیده داشتن
counterview
U
عقیده مخالف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com