English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
budget deficit U کسری بودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
shortsage U کسری
shortages U کسری
leakage U کسری
deficits U کسری
leakages U کسری
shortfalls U کسری
fraction line U خط کسری
leakage or breakage U کسری
inadequate U کسری
shortcoming U کسری
shortcomings U کسری
shortfall U کسری
deficit U کسری
aliquot U کسری
shortage U کسری
fractional U کسری
fractional part U جز کسری
fractionary U کسری
fraction U کسری از
fractions U کسری از
fractional turn U چرخش کسری
fractional size U اندازه کسری
fixed point part U جزء کسری
fractional rotation U گردش کسری
fractionation method U روش کسری
fractional pitch U گام کسری
under- U کسری دار
basic deficit U کسری اساسی
basic deficit U کسری کلی
lack U فقدان کسری
lacked U فقدان کسری
lacks U فقدان کسری
under U کسری دار
shortest U تک تیر کسری
leakage U کمبود و کسری
shortest U کسری داشتن
leakages U کمبود و کسری
shorter U کسری داشتن
shorter U تک تیر کسری
short U کسری داشتن
short U تک تیر کسری
deficiency U کسری ایراد
two thousand odd U 0002 و کسری
trade gap U کسری تجارتی
mantissa U جزء کسری
trade deficit U کسری تجارت
trade deficit U کسری بازرگانی
deficiencies U کسری ایراد
make up a deficit U جبران کردن کسری
trade balance deficit U کسری تراز تجاری
mantissa U بخش کسری عدد
make up a deficit U تامین کردن کسری
lag rate U میزان کسری پرسنل
red U کسری داشتن حساب
redder U کسری داشتن حساب
reddest U کسری داشتن حساب
reds U کسری داشتن حساب
roots U توان کسری یک عدد
root U توان کسری یک عدد
lag rate U نسبت کسری نیروی انسانی
possibilities line U خط بودجه
budgeted U بودجه
budget U بودجه
budgets U بودجه
budget line U خط بودجه
unfunded U بی بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
proportional parts U بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
improper fraction U کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
financial budget U بودجه مالی
cyclical budget U بودجه ادواری
fixed budget U بودجه ثابت
development budget U بودجه عمرانی
cash budget U بودجه نقدی
flexible budget U بودجه متغیر
cyclical budget U بودجه دورانی
family budget U بودجه خانواده
family budget U بودجه خانوار
government budget U بودجه دولت
state budget U بودجه دولت
margin U بودجه احتیاطی
variable budget U بودجه متغیر
unified budget U بودجه واحد
budget period U دوره بودجه
margins U بودجه احتیاطی
program budget U بودجه برنامهای
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary budget U بودجه ابتدائی
operating budget U بودجه عملیاتی
national budget U بودجه ملی
municipal budget U بودجه شهرداری
military funds U بودجه نظامی
budgetary U مربوط به بودجه
household budget U بودجه خانوار
government dificit surplus U کسر بودجه
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
appropriation U اختصاص بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
budget deficit U کسر بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget period U زمان بودجه
budget process U فرایند بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget comittee U گروه بودجه
appropriation limitation U محدودیت بودجه
balanced budget U بودجه متوازن
annual budget U بودجه سالانه
administrative budget U بودجه اداری
budget expenditures U مخارج بودجه
budgeting U بودجه ریزی
budget balance U توازن بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget ceiling U سقف بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget surplus U مازاد بودجه
capital budget U بودجه سرمایهای
budget process U مراحل بودجه
budget balance U تعادل بودجه
deficits U کسر بودجه
capital budget U بودجه تاسیساتی
deficit U کسر بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
budgetary control U کنترل بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
current budget U بودجه جاری
leakage U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
budget classification U طبقه بندی بودجه
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
command budget estimate U براورد بودجه یکان
deficit financing U تامین کسر بودجه
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
operating budget U بودجه بهره برداری
budgeter U تهیه کننده بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
budgeteer U تهیه کننده بودجه
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
point U که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
integers U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integer U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
fractional reserve banking U روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
decimal U نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals U نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
floating U علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com