English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
g.l.c. U gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
gas liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع گاز
gas liquid partitions chromatography U کروماتوگرافی گاز- مایع
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
Other Matches
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
liquids U مایع
fluidal U مایع
aneroid U بی مایع
water U مایع
watered U مایع
watering U مایع
waters U مایع
steep U مایع
steepest U مایع
liquid U مایع
anti icing fluid U مایع ضد یخ
fulidal U مایع
liquid/gas separator U مایع
liquescent U مایع شونده
liquid air U هوای مایع
liquid ammonia U امونیاک مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
liquid fuel U سوخت مایع
pool cathode tube U لامپ مایع
liquescence U مایع شدگی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
antidim U مایع ضد تشکیل مه
battery liquid U مایع باتری
cryogenic liquid U مایع سرمازا
cutback bitumen U قیر مایع
deicer U مایع ضدیخ
developer liquid U مایع فهور
furfuraldehyde U مایع الدئیدی
water glass U شیشه مایع
grume U مایع چسبناک
liquefacient U مایع کننده
liquefaction U تبدیل به مایع
liquefaction U مایع شدن
liquid gas U گاز مایع
liquefied gas U گاز مایع
sodium silicate U شیشه مایع
sodium metasilicate U شیشه مایع
silicate of soda U شیشه مایع
semiliquid U مایع چسبنده
semiliquid U مایع غلیظ
semiliquid U نیمه مایع
semifluid U نیم مایع
sealing liquid U مایع اب بندی
soluble glass U شیشه مایع
spinal fluid U مایع نخاعی
liquid foundation U کرم مایع
vitrous humor U مایع زجاجیه
subaqueous U زیر مایع
resolvent <adj.> U مایع محلل
pool rectifier U لامپ مایع
liquid soap U صابون مایع
liquid propellant U سوخت مایع
liquid propellant U خرج مایع
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid nitrogen U نیتروژن مایع
liquid hydrogen U هیدروژن مایع
liquid hydrates U مایع هیدراتها
liquid glass U شیشه مایع
liquid state U حالت مایع
liquidity index U اندیس مایع
pool cathode U کاتد مایع
paraffin oil U پارافین مایع
out back U چسب مایع
pool tube U لامپ مایع
mercury pool tube U لامپ مایع
lox U اکسیژن مایع
liquified petroleum gas U گاز مایع
liquidly U بشکل مایع
dissolving <adj.> U مایع محلل
glueing U چسب مایع
sops U غذای مایع
sop U غذای مایع
solvents U مایع محلل
fluid U مایع متحرک
solvent <adj.> U مایع محلل
fluids U مایع متحرک
condensation U مایع کردن
glues U چسب مایع
liquid crystals U کریستال مایع
absorption liquid U مایع جذب
gluing U چسب مایع
glue U چسب مایع
liquid crystal U کریستال مایع
flammable liquid U مایع اشتعال پذیر
dunked U در مایع فرو کردن
l.n.g U گاز مایع طبیعی
liquified natural gas U گاز مایع طبیعی
sealing compound U مایع درز بند
hypergol U مایع قابل اشتعال
dunking U در مایع فرو کردن
out back U مایع روان شده
condensation U مایع کردن گاز
eyewash U مایع چشم شویی
liquefacient U مایع ترشح کننده
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
liquid measure U مقیاس حجم مایع
liquid propellant U خرج پرتاب مایع
liquid propellant U سوخت مایع موشک
liquidised U بصورت مایع دراوردن
liquid rocket U راکت سوخت مایع
liquidises U بصورت مایع دراوردن
liquid air container U مخزن هوای مایع
liquidising U بصورت مایع دراوردن
liquid air U هوای مایع شده
liquidize U بصورت مایع دراوردن
liquidized U بصورت مایع دراوردن
liquidizes U بصورت مایع دراوردن
liquidizing U بصورت مایع دراوردن
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
dunk U در مایع فرو کردن
diergolic U خرج مایع پایدار
to strain a liquid U صاف کردن یک مایع
dunks U در مایع فرو کردن
coolant U مایع سرد کننده
coolant U مایع داخل رادیاتور
electrolyte U مایع کار الکترولیت
cn solution U گازاشک اور مایع
coolants U مایع سرد کننده
csf U مایع مغزی- نخاعی
cerebro spinal fluid U مایع مغزی- نخاعی
coolants U مایع داخل رادیاتور
electrolytes U مایع کار الکترولیت
diergolic U سوخت مایع ثابت
soldering fluid U مایع لحیم کاری
filtrate U مایع زیر صافی
filtrate U مایع تصفیه شده
rapid curing cutback U قیر مایع زودگیر
fluidize U تبدیل به مایع کردن
superheated liquid U مایع ابر گرم
fluidization U تبدیل به مایع شدن
slow curing cutback U قیر مایع دیرگیر
supercooled liquid U مایع ابر سرد
reflux U جریان برگشت مایع برگردان
regenerative cooling U استفاده از سرمای مایع ورودی
liquidated U از بین بردن مایع کردن
liquidates U از بین بردن مایع کردن
liquidate U از بین بردن مایع کردن
liquidating U از بین بردن مایع کردن
thief sample U نمونه مایع مخزن ناو
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
cavitation U ایجاد حبابهای داخل یک مایع
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
hydrocephaly U ازدیاد غیر عادی مایع
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
hydrocephalus U ازدیاد غیر عادی مایع
spittle U مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
eutectic change U تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
desorption U جدا کردن گاز از مایع
ascites U جمع شدن مایع در شکم
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
geraniol U الکل اشباع شده مایع و معطر
pyridine U قلیای مایع بیرنگ وازت دار
dip U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
dips U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pint U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
pints U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
octane U هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
aerosol U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
soakage U مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
cleans U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleaned U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
memiscus U زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
aftershave U [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
aerosols U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
cloud point U دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
thieving paste U مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
milk of magnesia U مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com