English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6202 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
countercurrent chromatography U کروماتوگرافی جریان مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
upstream <adj.> <adv.> U مخالف جریان
crosscurrent U جریان مخالف
against the current <adv.> U مخالف جریان
against the stream <adv.> U مخالف جریان
countercurrent distribution U توزیع جریان مخالف
c.c.c U countercurrentchromatographyکروماتوگرافی جریان مخالف
upstream U مخالف جریان رودخانه
eddied U چرخ زدن جریان مخالف
eddies U چرخ زدن جریان مخالف
eddy U چرخ زدن جریان مخالف
eddying U چرخ زدن جریان مخالف
back pressure U فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
antisocial U مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
chromatography U کروماتوگرافی
gel filtration U کروماتوگرافی ژل تراوا
gas chromatography U کروماتوگرافی گازی
paper chromatography U کروماتوگرافی کاغذی
column chromatography U کروماتوگرافی ستونی
partition chromatography U کروماتوگرافی تقسیمی
chromatographic column U ستون کروماتوگرافی
gel permeation chromatography U کروماتوگرافی ژل تراوا
ionic chromatography U کروماتوگرافی یونی
descending chromatography U کروماتوگرافی نزولی
one way chromatography U کروماتوگرافی یکطرفه
ascending chromatography U کروماتوگرافی صعودی
two chromatography U کروماتوگرافی دو طرفه
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
absorbent chromatography U کروماتوگرافی جذبی
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
gas liquid partitions chromatography U کروماتوگرافی گاز- مایع
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
ion exchange chromatography U کروماتوگرافی تبادل یونی
gas liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع گاز
thin layer chromatography U کروماتوگرافی لایه نازک
supercritical fluid chromatography U کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
g.l.c. U gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
s.f.c U chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
supercritical fluid chromatography/mass U spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
s.f.c/m.s U mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
foes U مخالف
with U مخالف
resistent U مخالف
foe U مخالف
contradictions U مخالف
dissidents U مخالف
dissident U مخالف
alien U مخالف
contradiction U مخالف
dissidence U مخالف
repugnant U مخالف
aliens U مخالف
adverse U مخالف
unfavorable U مخالف
conversed U مخالف
averse U مخالف
converses U مخالف
conversing U مخالف
antagonist U مخالف
inadvisable U مخالف
gainsayer U مخالف
gainst U مخالف
adversary U مخالف
contrary U مخالف
irreconcilable U مخالف
converse U مخالف
antagonists U مخالف
dissenting U مخالف
gyaku U مخالف
oppositionist U ضد مخالف
adversaries U مخالف
conflicting U مخالف
opponents U مخالف
opponent U مخالف
hostile U مخالف
contradictory U مخالف
antipodal U مخالف
oppositive U مخالف
contra U مخالف
contradictive U مخالف
at d. U مخالف
controvertist U مخالف
non content U مخالف
contrary to U مخالف
contrariant U مخالف
anie U مخالف
opposit U مخالف
against U مخالف
oppugner U مخالف
at outs U مخالف
out of keeping U مخالف
oppugnant U مخالف
by the ears U مخالف
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
bucking voltage U ولتاژ مخالف
vetoes U رای مخالف
defiant U معاند مخالف
vetoing U رای مخالف
overthwart U بطور مخالف
headwinds U باد مخالف
conning U رای مخالف
vetoed U رای مخالف
veto U رای مخالف
windbound U باد مخالف
clashing U برخوردکننده مخالف
dissents U رای مخالف
dissented U رای مخالف
dissent U رای مخالف
crosswinds U باد مخالف
antagonists U عضله مخالف
vice versa U در جهت مخالف
antagonist U عضله مخالف
oppositely U بطور مخالف
aversely U بطور مخالف
adversely U بطور مخالف
illegal U مخالف قانون
diverse U مختلف مخالف
crosswind U باد مخالف
reluctance U بیزاری مخالف
dis- U مخالف کردن
anti- U به معنای "مخالف "
countersuggestion U تلقین مخالف
counterview U عقیده مخالف
antagonizing U مخالف کردن
antagonized U مخالف کردن
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
antagonize U مخالف کردن
antagonises U مخالف کردن
antagonised U مخالف کردن
reverse U شکستنی مخالف
reversed U شکستنی مخالف
reverses U شکستنی مخالف
reversing U شکستنی مخالف
contradicts U مخالف بودن با
contradicted U مخالف بودن با
contradict U مخالف بودن با
the a party U طرف مخالف
counter ion U یون مخالف
overthwart U بالحن مخالف
antipathy U احساس مخالف
reluctate U مخالف کردن
antagonising U مخالف کردن
reluctancy U بیزاری مخالف
conflictive U مغایر مخالف
impolitic U مخالف مصلحت
contra flow U جهت مخالف
cons U رای مخالف
conned U رای مخالف
con U رای مخالف
contralateral muscles U عضلات مخالف
contraposition U مفهوم مخالف
contrary to the law U مخالف قانون
no U منفی مخالف
prevailing wind U باد مخالف
to be in the opposition U مخالف بودن
opponent U طرف مخالف
obscurantist U مخالف اصلاحات
antipapal U مخالف پاپ
in the opposite direction. U در جهت مخالف
disaccord U مخالف کردن
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2In someone bad (or good) books.
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0halo current
1مخالف upset
1مخالف upset
0coopling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com