English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
lifeless U مرده
in the dust U مرده
his heart sank U دل مرده شد
low spirited U دل مرده
hearse U مرده کش
at rest U مرده
low-spirited U دل مرده
vapid U مرده
exanimate U مرده
one man U یک مرده
six feet under <idiom> U مرده
one-man U یک مرده
deceased U مرده
hearses U مرده کش
dead U مرده
extinct U مرده
defunct U مرده
death feigning U مرده نمایی
swelled U موج مرده
deadness U حالت مرده
out of play U توپ مرده
deadball U توپ مرده
swell U موج مرده
playing dead U مرده نمایی
death's head U جمجمه مرده
down with him U مرده باد
dull finish U کالیبر مرده
swells U موج مرده
death day U سال مرده
dead volume U حجم مرده
time lags U زمان مرده
cremation U مرده سوزانی
cremations U مرده سوزانی
autopsies U تشریح مرده
widower U مرد زن مرده
autopsy U تشریح مرده
air slaked lime U اهک مرده
death masks U قیافه مرده
defunct U مرده درگذشته
death mask U قیافه مرده
time lag U زمان مرده
blate U روح مرده
dead load U بار مرده
dead time U زمان مرده
dead storage U حجم مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead space U فضای مرده
dead soils U خاکهای مرده
dead rise U فاصله مرده
dead band U نوار مرده
dead ball U توپ مرده
dead as a d. U بکلی مرده
widowers U مرد زن مرده
reliquiae U مرده ریگ
saprophage U مرده خوار
pah U مرده شور
non productive time U زمان مرده
necropsy U مرده نگری
necrophobia U مرده هراسی
necrophilia U مرده گرایی
necrophagous U مرده خوار
resurrection man U مرده دزد
resurrectionist U مرده دزد
living corpse U مرده متحرک
still born U مرده بدنیاامده
parted U درگذشته مرده
stillbirth U مرده زاد
stillbirths U مرده زاد
morgue U مرده خانه
morgues U مرده خانه
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
necrophagous U مرده خور
necrolatry U مرده پرستی
inhumationist U مرده خاک کن
idle wire U سیم مرده
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
murrain U گوشت مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
death watch U پاسبان مرده
ground swell U موج مرده
necromania U مرده پرستی
idle turn U کلاف مرده
dull finish U رخده مرده
autopsy U تشریح نسج مرده
sloughy U شبیه پوست مرده
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
funeral home U مرده شوی خانه
gralloch U احشای گوزن مرده
aeropause U منطقه جوی مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
death masks U ماسک صورت مرده
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
death mask U ماسک صورت مرده
eloge U ستایش شخص مرده
departed U مرده درگذشته مرحوم
still born U مرده زاییده شده
time lags U فاصله زمانی مرده
sequestrum U قسمت بافت مرده
time lag U فاصله زمانی مرده
inheritances U مرده ریگ وراثت
necromimesis U خود مرده انگاری
mortuaries U مرده شوی خانه
mortuary U مرده شوی خانه
plague on it U مرده شورش ببرد
protoxlead U سنگ مرده مرتک
dead-house U مرده شوی خانه
balefire U اتش مرده سوزانی
blast it U مرده شورش را ببرد
inheritance U مرده ریگ وراثت
cadaveric U دارای رنگ مرده
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
d. paleness U رنگ ارام مرده
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
prosector U تشریح کننده بدن مرده
deathy U مرگ نما مرده وار
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
pall U تابوت محتوی مرده حائل
palls U تابوت محتوی مرده حائل
palled U تابوت محتوی مرده حائل
palling U تابوت محتوی مرده حائل
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
totally U کاملا
stone deaf U کاملا کر
by all means <adv.> U کاملا
hand and foot U کاملا
in full U کاملا
intoto U کاملا
in its entirety U کاملا
teetotally U کاملا
to its full extent <adv.> U کاملا
comprehensive <adv.> U کاملا
sound U کاملا
entirely U کاملا
smacks U کاملا
exactly U کاملا
perfectly U کاملا"
to a t U کاملا
to a turn U کاملا
to perfection U کاملا
to the full U کاملا
to the quick U کاملا
soundest U کاملا
whole hog U کاملا
sounds U کاملا
jam-packed U کاملا پر
spanking U کاملا
scot ant lot U کاملا
quite [completely, perfectly] <adv.> U کاملا
thoroughly U کاملا"
partitur U کاملا
partitura U کاملا
replete U کاملا پر
open-and-shut U کاملا
open and shut U کاملا
de- U کاملا
smacked U کاملا
smack U کاملا
sounded U کاملا
root and branch U کاملا
definitely <adv.> U کاملا
spankings U کاملا
richly U کاملا"
thru U کاملا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com