English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (573 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pullover gaging U کالیبر سنجی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
Other Matches
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
calibres U کالیبر
grooves U کالیبر
calibre U کالیبر
calibers U کالیبر
caliber U کالیبر
groove U کالیبر
breaking down pass U کالیبر شکست
preceding pass U کالیبر مقدماتی
blooming pass U کالیبر شمشه
blind pass U کالیبر کور
diamond pass U کالیبر الماسی
wire rod pass U کالیبر سیم
dull finish U کالیبر مرده
roll pass U کالیبر نورد
cogging pass U کالیبر شمشه
subcaliber U توپهای کالیبر کوچک
small arms U سلاحهای کالیبر کوچک
wire rod mill U کالیبر نورد سیم
thirty thirty U تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
small arms U جنگ افزارسبک یا کالیبر کوچک
small bore U جنگ افزار کالیبر کوچک
caliber U قطرگلوله قطردهانه تفنگ یا توپ کالیبر
deer refle U تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
gun U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
click U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicks U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
odorimetry U بو سنجی
contrasted U هم سنجی
contrast U هم سنجی
iodometry U ید سنجی
contrasting U هم سنجی
contrasts U هم سنجی
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
capital ship U کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
sociometry U جامعه سنجی
timing U زمان سنجی
telemetry U مسافت سنجی
bathymetric contour U خط عمق سنجی
telemetry U دور سنجی
sociometric technique U فن گروه سنجی
electrometry U برق سنجی
bathymetry U عمق سنجی
turbidimetry U کدری سنجی
motion study U تحرک سنجی
urinalysis U پیشاب سنجی
cost unit U واحدهزینه سنجی
tachometry U سرعت سنجی
spirometry U تنفس سنجی
seismometry U زلزله سنجی
barometric U ارتفاع سنجی
optical pyrometry U تف سنجی نوری
audiometry U شنوایی سنجی
optometry U دید سنجی
hygrometry U رطوبت سنجی
optometry U بینایی سنجی
olfactometry U بویایی سنجی
coulometry U کولن سنجی
oscillometry U نوسان سنجی
hydrometry U ابگونه سنجی
sociometry U گروه سنجی
volumetric pipet U پی پت حجم سنجی
biometrics U زیست سنجی
acetimetry U سرکه سنجی
bolometri U تابش سنجی
actinometry U پرتو سنجی
polarimetry U قطبش سنجی
ebulliometry U غلیان سنجی
pluviometry U باران سنجی
densitometry U چگالی سنجی
crymetry U انجماد سنجی
geodesy U زمین سنجی
alka;imetry U قلیا سنجی
biometry U زیست سنجی
radioscopy U تشعشع سنجی
diffractometry U پراش سنجی
turbidimetry U زلال سنجی
turbidimetric analysis U کدری سنجی
interfrometry U تداخل سنجی
iodimetry U یدی سنجی
potentiometry U پتانسیل سنجی
econometrics U اقتصاد سنجی
quantitation U چندی سنجی
acoumetry U شنوایی سنجی
craniometry U جمجمه سنجی
anthropometry U مردم سنجی
performance appraisal U عملکرد سنجی
anthropometry U اندام سنجی
feasibility study U امکان سنجی
colorimetry U رنگ سنجی
argentometry U نقره سنجی
piezometry U فشار سنجی
psychometrics U روان سنجی
goniometry U زاویه سنجی
psychometrics U هوش سنجی
psychometry U روان سنجی
salinometry U نمک سنجی
planimetry U پهنه سنجی
test chart U لوحه بینایی سنجی
conductometric titration U تیتراسیون رسانایی سنجی
clock frequency U بسامد زمان سنجی
clock pulse U تپش زمان سنجی
tamping volumeter U حجم سنجی کوبشی
bolometric magnitude U قدر تابش سنجی
telemetry U مسافت سنجی رادیویی
horology U فن وهنر وقت سنجی
clock track U شیار زمان سنجی
clock stagger U رتبه زمان سنجی
clock signal U علامت زمان سنجی
clock skew U اریب زمان سنجی
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
horlogic U وابسته به زمان سنجی
clock generator U مولد زمان سنجی
mass spectrometry U طیف سنجی جرمی
human biometric U زیست سنجی انسانی
clinometric U وابسته به شیب سنجی
unfathomable U غیرقابل عمق سنجی
cryoscopic U وابسته به انجماد سنجی
polariscopic U قطب سنجی نور
cryoscopic constant U ثابت انجماد سنجی
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
gravimetric U وابسته به ثقل سنجی
goniometrical U وابسته به زاویه سنجی
pressure taping U انشعاب فشار سنجی
optometric service U قسمت بینایی سنجی
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
clock rate U نرخ زمان سنجی
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
volumetric flask U بالن حجم سنجی
gravimetrical U وابسته به ثقل سنجی
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
stereometry U حجم پیمایی جسم سنجی
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
absorption spectrophometry U طیف نور سنجی جذبی
clocks U تپش زمان سنجی ساعت
clock U تپش زمان سنجی ساعت
chronometry U وقت سنجی بطریق علمی
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
direct potentiometric method U روش پتانسیل سنجی مستقیم
light meter U اسباب کوچک نور سنجی
telemetry U چندی سنجی از راه دور
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
direct potentiometric measurement U اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
gravitas U موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
line gauge U وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
econometrics U استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
microbarograph U هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com