English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
Other Matches
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
salvaged U بازیافتی
salvaging U بازیافتی
salvage U بازیافتی
salvages U بازیافتی
salvage material U اقلام بازیافتی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
recovery procedures U روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
nonrecoverable item U اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
recovery party U گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
stolen goods U کالای مسروقه
imported U کالای وارده
importing U کالای رسیده
imported U کالای رسیده
importing U کالای وارده
contraband U کالای غیرمجاز
contraband U کالای قاچاق
bonded good U کالای گمرکی
consumer's goods U کالای مصرفی
luxury good U کالای لوکس
consumer brand U کالای پر مصرف
dead stock U کالای بنجل
easy commodity U کالای نا مرغوب
merchandise U کالای تجارتی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
import U کالای وارده
consigned inventory U کالای امانی
fakement U کالای قلب
final goods U کالای نهائی
class ii property U کالای طبقه 2
class i property U کالای طبقه 1
wage good U کالای مزدی
goods in pledge U کالای گروی
goods afloat U کالای در راه
giffen good U کالای گیفن
free good U کالای رایگان
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای سرگردان
end item U کالای ضروری
labeled cargo U کالای ویژه
knit goods U کالای کش بافت
import U کالای رسیده
inferior good U کالای پست
in wards U کالای رسیده
the goods in question U کالای موردبحث
economic good U کالای اقتصادی
business goods U کالای تولیدی
frustrated cargo U کالای متروکه
consignments U کالای امانی
shoddy U کالای تقلبی
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
purpose made U کالای سفارشی
flotsam U کالای اب اورده
Contraband goods. U کالای قا چاق
jetsam U کالای اب اورد
normal good U کالای عادی
shipment [American] U کالای ارسالی
rip-offs U کالای قلابی
consignment U کالای امانی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
consumer goods U کالای مصرفی
delivery U کالای ارسالی
stapling U کالای عمده
stapled U کالای عمده
naval stores U کالای دریایی
limited edition U کالای محدود
normal good U کالای معمولی
smuggled goods U کالای قاچاق
consignment U کالای ارسالی
staple U کالای عمده
scaron U کالای کمیاب
inwards U واردات کالای رسیده
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
consignments U محموله کالای ارسالی
consignment U محموله کالای ارسالی
pilefered shipment U کالای حراج شده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
swag U کالای دزدیده شده
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
shipments U کالای در حال حمل
consignment U کالای امانت فروش
importable U کالای قابل واردکردن
consignments U کالای امانت فروش
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
perishable U کالای فاسد شونده
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
perishable U کالای فاسد شدنی
commodity market U بازار کالای مصرفی
perishable U کالای سریع الفساد
finished product U کالای اماده فروش
velveting U کالای مخملی مخمل
dead stock U کالای بدون خریدان
the free list U صورت کالای بی گمرک
consignee U گیرنده کالای ارسالی
scrap-heap U انبار کالای قراضه
standard U کالای جانشین رزمی
scrap heap U انبار کالای قراضه
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
shipment [American] U کالای ارسال شده
ban item U کالای ممنوع الورود
shipment U کالای در حال حمل
standards U کالای جانشین رزمی
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
staple goods U کالای بسیار ضروری
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
exported U بیرون بردن کالای صادره
common goods U کالای مورد نیاز عموم
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
export U بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
exporting U بیرون بردن کالای صادره
shipments U کالای حمل شده باکشتی
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
shipment U کالای حمل شده باکشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com