Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consignment
U
کالای امانی
consignments
U
کالای امانی
consigned inventory
U
کالای امانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
given in trust
U
امانی
deposited
U
امانی
give in trust
U
امانی
based on trusteeship
U
امانی
trust fund
U
وجه امانی
goods on consignment
U
کالاهای امانی
trust money
U
پول امانی
trust fund
U
سرمایه امانی
trust funds
U
وجوه امانی
claimant stock
U
ذخایر امانی
trust fund
U
سپرده امانی
trusted
U
مدیریت امانی
consignment stock
U
کلاهای امانی
trusts
U
مدیریت امانی
claimant stock
U
انبار امانی
consigned inventory
U
اماد امانی
on consignment
U
بصورت امانی
fiduciary relationship
U
رابطه امانی
trust
U
مدیریت امانی
money on deposit
U
وجه امانی
day work system
U
انجام کار بطور امانی
stapled
U
کالای عمده
commodity
U
کالای مصرفی
in wards
U
کالای رسیده
inferior good
U
کالای پست
normal good
U
کالای عادی
shoddy
U
کالای تقلبی
commodities
U
کالای مصرفی
labeled cargo
U
کالای ویژه
knit goods
U
کالای کش بافت
luxury good
U
کالای لوکس
staple
U
کالای عمده
naval stores
U
کالای دریایی
normal good
U
کالای معمولی
stapling
U
کالای عمده
goods in pledge
U
کالای گروی
class i property
U
کالای طبقه 1
class ii property
U
کالای طبقه 2
fakement
U
کالای قلب
end item
U
کالای ضروری
economic good
U
کالای اقتصادی
dead stock
U
کالای بنجل
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
consumer brand
U
کالای پر مصرف
final goods
U
کالای نهائی
free good
U
کالای رایگان
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
goods afloat
U
کالای در راه
consumer goods
U
کالای مصرفی
flotsam
U
کالای اب اورده
general cargo
U
کالای معمولی
bonded good
U
کالای گمرکی
giffen good
U
کالای گیفن
frustrated cargo
U
کالای متروکه
business goods
U
کالای تولیدی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
merchandise
U
کالای تجارتی
jetsam
U
کالای اب اورد
the goods in question
U
کالای موردبحث
import
U
کالای رسیده
import
U
کالای وارده
imported
U
کالای رسیده
imported
U
کالای وارده
wage good
U
کالای مزدی
limited editions
U
کالای محدود
limited edition
U
کالای محدود
delivery
U
کالای ارسالی
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
contraband
U
کالای غیرمجاز
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
contraband
U
کالای قاچاق
consignment
U
کالای ارسالی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
scaron
U
کالای کمیاب
purpose made
U
کالای سفارشی
importing
U
کالای رسیده
importing
U
کالای وارده
stolen goods
U
کالای مسروقه
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
delivery
U
کالای ارسال شده
dead stock
U
کالای بدون خریدان
finished product
U
کالای اماده فروش
consignment
U
کالای ارسال شده
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
swag
U
کالای دزدیده شده
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
inwards
U
واردات کالای رسیده
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
importable
U
کالای قابل واردکردن
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
velveting
U
کالای مخملی مخمل
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
consignment
U
محموله کالای ارسالی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
perishable
U
کالای فاسد شونده
standard
U
کالای جانشین رزمی
ban item
U
کالای ممنوع الورود
standards
U
کالای جانشین رزمی
perishable
U
کالای سریع الفساد
perishable
U
کالای فاسد شدنی
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
shipment
U
کالای در حال حمل
shipments
U
کالای در حال حمل
consignments
U
کالای امانت فروش
consignments
U
محموله کالای ارسالی
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
consignment
U
کالای امانت فروش
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
export
U
بیرون بردن کالای صادره
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
bulk carriers
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
staple
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
stapling
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapled
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
end item
U
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
gold export point
U
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standards
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
tie-ins
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
caveat venditor
U
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
tie-in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com