Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
durables
U
کالاهای بادوام
durable goods
U
کالاهای بادوام
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
consumables
U
کالاهای مصرفی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property
U
کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
pucka
U
بادوام
durable
U
بادوام
pukka
U
بادوام
tough
U
بادوام
tougher
U
بادوام
enduring
U
بادوام
toughest
U
بادوام
lasting
U
بادوام
serviceable
<adj.>
U
بادوام
bearable
U
بادوام
evergreen
U
بادوام
hardiest
U
بادوام
evergreens
U
بادوام
perennial
U
بادوام
perennials
U
بادوام
of long standing
U
بادوام
perdurable
U
بادوام
hardier
U
بادوام
hardy
U
بادوام
toughest
U
زمخت بادوام
anneal
U
بادوام نمودن
perennate
U
بادوام بودن
tougher
U
زمخت بادوام
long life itemes
U
اقلام بادوام
hard wood
U
چوب بادوام
tough
U
زمخت بادوام
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
foxtail lily
U
نوعی گیاه بادوام
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
wooden round
U
گلوله سالم و بادوام
perennial artesian
U
چاه ارتزین بادوام
disutility
U
بی مصرفی
needlessness
U
بی مصرفی
input
U
مصرفی
inputted
U
مصرفی
disposability
U
مصرفی
affluent society
U
جامعه مصرفی
consumption lending
U
وام مصرفی
commodity
U
کالای مصرفی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
consumer goods
U
کالای مصرفی
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
consumption diseconomies
U
زیانهای مصرفی
consumer industries
U
صنایع مصرفی
consumption credit
U
اعتبار مصرفی
consumable
U
ماده مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
autoconsumption
U
خود مصرفی
nonexpendable
U
غیر مصرفی
coloring agent
U
رنگ مصرفی
expendable items
U
اقلام مصرفی
expendable items
U
اقلام مصرفی شدنی
bar stock
U
ماده اولیه مصرفی
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
consumption economies
U
صرفه جوئیهای مصرفی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
exposure dose
U
مقدار دوز مصرفی
There is no market for it in Iran .
U
درایران مصرفی ندارد
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
make up feed
U
اب مصرفی دیگ بخار ناو
name
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
names
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
producer goods
U
کالاهای تولیدی
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای دریافتی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
producer's goods
U
کالاهای مولد
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
collective goods
U
کالاهای جمعی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
public goods
U
کالاهای عمومی
fancy goods
U
کالاهای تجملی
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
merit goods
U
کالاهای مطلوب
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
merit goods
U
کالاهای ایده ال
mixed goods
U
کالاهای مختلط
goods on consignment
U
کالاهای امانی
soft goods
U
کالاهای بی دوام
attractive goods
U
کالاهای جذاب
commercial items
U
کالاهای تجارتی
imports
U
کالاهای وارداتی
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
social good
U
کالاهای اجتماعی
social good
U
کالاهای عمومی
heavy goods
U
کالاهای سنگین
spot goods
U
کالاهای موجود
available goods
U
کالاهای موجود
substitute goods
U
کالاهای جانشین
luxury goods
U
کالاهای تجملی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
exports
U
کالاهای صادراتی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
visibles
U
کالاهای مرئی
necessities
U
کالاهای ضروری
purpose made
U
کالاهای خاص
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
visibles
U
کالاهای قابل رویت
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
delivery note
U
فهرست کالاهای در حال حمل
excise taxes
U
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
catalogue
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
cataloguing
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
catalogues
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
conspicuious consumption
U
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com