Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
consumables
U
کالاهای مصرفی
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
Other Matches
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property
U
کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
disutility
U
بی مصرفی
disposability
U
مصرفی
inputted
U
مصرفی
needlessness
U
بی مصرفی
input
U
مصرفی
expendable items
U
اقلام مصرفی
consumption credit
U
اعتبار مصرفی
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
autoconsumption
U
خود مصرفی
consumption lending
U
وام مصرفی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
consumption diseconomies
U
زیانهای مصرفی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
consumer industries
U
صنایع مصرفی
coloring agent
U
رنگ مصرفی
consumable
U
ماده مصرفی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
nonexpendable
U
غیر مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
commodity
U
کالای مصرفی
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
consumer goods
U
کالای مصرفی
affluent society
U
جامعه مصرفی
exposure dose
U
مقدار دوز مصرفی
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
expendable items
U
اقلام مصرفی شدنی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
bar stock
U
ماده اولیه مصرفی
consumption economies
U
صرفه جوئیهای مصرفی
There is no market for it in Iran .
U
درایران مصرفی ندارد
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
make up feed
U
اب مصرفی دیگ بخار ناو
name
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
names
U
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
goods intake
U
کالاهای دریافتی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
purpose made
U
کالاهای خاص
social good
U
کالاهای اجتماعی
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
soft goods
U
کالاهای بی دوام
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
spot goods
U
کالاهای موجود
substitute goods
U
کالاهای جانشین
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
mixed goods
U
کالاهای مختلط
necessities
U
کالاهای ضروری
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
durables
U
کالاهای بادوام
durable goods
U
کالاهای بادوام
visibles
U
کالاهای مرئی
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
producer's goods
U
کالاهای مولد
merit goods
U
کالاهای مطلوب
goods in transit
U
کالاهای عبوری
fancy goods
U
کالاهای تجملی
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
merit goods
U
کالاهای ایده ال
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
goods on consignment
U
کالاهای امانی
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
public goods
U
کالاهای عمومی
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
heavy goods
U
کالاهای سنگین
social good
U
کالاهای عمومی
producer goods
U
کالاهای تولیدی
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
commercial items
U
کالاهای تجارتی
collective goods
U
کالاهای جمعی
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
complementary goods
U
کالاهای مکمل
available goods
U
کالاهای موجود
attractive goods
U
کالاهای جذاب
luxury goods
U
کالاهای تجملی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
exports
U
کالاهای صادراتی
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
imports
U
کالاهای وارداتی
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
visibles
U
کالاهای قابل رویت
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
catalogues
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloguing
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
catalogue
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
delivery note
U
فهرست کالاهای در حال حمل
excise taxes
U
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
conspicuious consumption
U
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
stores
U
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
real balance effect
U
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
transubstantiation
U
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
discriminating tariff
U
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
autos
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com