Perdic | کاسته شدن فشار اب در صعودغواص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	decompression U	کاسته شدن فشار اب در صعودغواص

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	subtrahend U	کاسته
	unabated U	کاسته نشده
	unmitigated U	کاسته نشده
	diminished U	: تقلیل یافته کاسته
	depleted cover U	پوشش کاسته شده
	to grow downwards U	کاسته شدن روبکاهش گذاردن
	reduced instruction set computer U	کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
	A tale never loses in the telling . <proverb> U	یک یکایت هرگز با نقل گشتن کاسته نگردد.
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	reduced price U	بهای کاسته بهای تخفیف دار
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	pressures U	فشار
	pressured U	فشار
	pushed U	فشار
	pressure vessel U	فشار
	growing pains U	فشار
	brunt U	فشار
	exertion U	فشار
	exertions U	فشار
	isobar U	هم فشار
	isobar U	تک فشار
	pushes U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	isobars U	تک فشار
	isobars U	هم فشار
	pressure U	فشار
	low pressure U	فشار کم
	pressor U	فشار زا
	thrusts U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	thrusting U	فشار
	thrust U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	back iron U	بن فشار
	back pressure U	پی فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	weight U	فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	pressing U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	pressuring U	فشار
	distraint U	فشار
	pressure sense U	حس فشار
	push U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	zipping U	فشار
	zips U	فشار
	violence U	فشار
	constraint U	فشار
	isobare U	هم فشار
	isopiestic U	هم فشار
	presses U	فشار
	ice push U	فشار یخ
	stressing U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	stroke U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	zipped U	فشار
	zip U	فشار
	strains U	فشار
	strain U	فشار
	atmosphere U	فشار جو
	strokes U	فشار با پا
	stroking U	فشار با پا
	press U	فشار
	impact U	فشار
	stress U	فشار
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	tensions U	فشار
	impacts U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	stresses U	فشار
	fantod U	فشار
	atmospheric pressure U	فشار هوا
	brush pressure U	فشار زغال
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	platen U	اهن فشار
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	atmospheric pressure U	فشار اتمسفری
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	piezometry U	فشار سنجی
	partial pressure U	فشار جزیی
	inclined compression U	فشار مایل
	high voltage line U	خط فشار قوی
	piston pressure U	فشار پیستون
	central head U	فشار مرکزی
	center of pressure U	مرکز فشار
	overpressure U	فشار بیش از حد
	overvoltage U	فشار زیاد
	carebaria U	احساس فشار در سر
	incompressible U	فشار ناپذیر
	overvoltage U	ازدیاد فشار
	ambient pressure U	فشار محیط
	high pressure line U	خط فشار قوی
	pressure surface U	سطح فشار
	antiblackout suit U	لباس ضد فشار اب
	partial pressure U	فشار جزئی
	high tension line U	خط فشار قوی
	platten U	اهن فشار
	pore pressure U	فشار درونی
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	pressure gaverner U	ناطم فشار
	impact pressure U	فشار اصابت
	back pressure U	فشار متقابل
	barometric pressure U	فشار بارومتری
	barometric pressure U	فشار هوا
	pressure of speech U	فشار تکلم
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	back wash U	فشار عقب اب
	pressure gradient U	گرادیان فشار
	pressure head U	ارتفاع فشار
	axial thrust U	فشار محوری
	axial pressure U	فشار مرکزی
	axial pressure U	فشار اسهای
	high tension U	فشار قوی
	pressure above the atmosphere U	فشار بالای جو
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	bearing pressure U	فشار یاطاقان
	pressure curve U	منحنی فشار
	bearing pressure U	فشار بردگاهی
	impaction U	فشار سخت
	pressure drop U	افت فشار
	baroreceptor U	گیرنده فشار
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	pressure face U	سمت فشار
	axial compression U	فشار محوری
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	excess pressure U	فشار اضافی
	gage pressure U	فشار گیج
	drag mark U	محل فشار
	drag loading U	فشار کششی
	gage pressure U	فشار مانومتری
	low tension U	فشار ضعیف
	longitudinal compression U	فشار طولی
	lateral pressure U	فشار جانبی
	gossypium U	داروی فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	external pressure U	فشار خارجی
	kinetic pressure U	فشار سینتیک
	head loss U	افت فشار
	low tension magneto U	مگنت کم فشار
	low voltage U	فشار ضعیف
	isobar surface U	سطح هم فشار
	loss of pressure U	افت فشار
	low air pressure U	فشار هوای کم
	forced draft U	هوای با فشار
	external pressure U	فشار برونی
	eyestrain U	فشار باصره
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	low potential system U	دستگاه کم فشار
	low pressure U	منطقه کم فشار
	end thrust U	فشار محوری
	electric tension U	فشار الکتریکی
	low potential U	فشار ضعیف
	effective pressure U	فشار موثر
	edge pressure U	فشار لبه
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	earth pressure U	فشار خاک
	dynamic pressure U	فشار پویا
	flux density U	تراکم فشار
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	high potential U	فشار قوی
	internal pressure U	فشار درونی
	intermediate pressure U	فشار متوسط
	contact pressure U	فشار تماسی
	constant pressure U	فشار ثابت
	confined water U	سفره اب با فشار
	inflationary pressure U	فشار تورمی
	manifold pressure U	فشار گازگاه
	compressive stress U	فشار تراکمی
	manometer U	فشار سنج
	measuring voltage U	فشار سنجش
	molding pressure U	فشار قالب
	induction voltage U	فشار القائی
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	molding pressure U	فشار پرس
	ciderpress U	میوه فشار
	ciderpress U	سیب فشار