English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stock broker U کارگزار بورس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brokering U کارگزار
broker U کارگزار
brokered U کارگزار
brokers U کارگزار
factors U کارگزار
factor U کارگزار
agency U کارگزار دلال
social workers U کارگزار اجتماعی
social worker U کارگزار اجتماعی
customs agent U کارگزار گمرک
agencies U کارگزار دلال
space broker U کارگزار امور تبلیغات
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
bourse U بورس
stock exchnge U بورس
in stock <idiom> U روی بورس
transaction on change U معامله در بورس
stock broker U دلال بورس
stock exchange U بورس سهام
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس سهام
bourse U مبادله بورس
bulls U بورس تصنعی
stock exchange U بورس سهام
gambler U بورس باز
bull U بورس تصنعی
gamblers U بورس باز
speculators U بورس باز
commodities exchange U بورس کالا
commodity exchange U بورس مواداولیه
stock exchanges U بورس سهام
speculator U بورس باز
commodity exchange U بورس کالا
jobber U دلال یاکارگزار بورس
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
bull U سفته باز بورس
stock exchange U بورس اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
grant U بورس تحصیلی یا پژوهشی
bulls U سفته باز بورس
stock market U بورس سهام وارز
stock markets U بورس کالاهای مختلف
stock markets U بورس سهام وارز
stock market U بورس کالاهای مختلف
granted U بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants U بورس تحصیلی یا پژوهشی
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
outside [stock exchange] <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
off-market <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
over the counter U خارج از بورس فروخته شده
stockbrokerage U دلالی بورس واوراق بهادار
stockbroking U دلالی بورس واوراق بهادار
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
settling days U روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
over-the-counter interbank transactions U داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com