Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diabolism
U
کارهای شیطانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
diabolize
U
کارهای شیطانی کردن
Other Matches
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
devilment
U
شیطانی
fiendish
U
شیطانی
sinister
U
شیطانی
diabolic
U
شیطانی
devilship
U
شیطانی
diabolical
U
شیطانی
satanic
U
شیطانی
demonic
U
شیطانی دیوانه
deviltry
U
عمل شیطانی
devilry
U
عمل شیطانی
demoniac
U
شیطانی دیوی
devilment
U
وسوسهء شیطانی
demoniacal
U
شیطانی دیوی
frail
U
سست در برابروسوسه شیطانی
frailer
U
سست در برابروسوسه شیطانی
He is a naughty boy .
U
بچه شیطانی است
frailest
U
سست در برابروسوسه شیطانی
foolscap
U
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
fool's cap
U
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
diabol
U
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabolo
U
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
temporary works
U
کارهای موقت
wirework
U
کارهای سیمی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
daily round
U
کارهای روزانه
cementation
U
کارهای سیمانی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
the galleys
U
کارهای سخت
previous work
U
کارهای قبلی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
emergency works
U
کارهای اضطراری
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
interior affairs
U
کارهای درونی
meshwork
U
کارهای مشبک
incidental works
U
کارهای اتفاقی
earth work
U
کارهای خاکی
lunces
U
کارهای غریب
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
light housekeeping
U
کارهای سبک خانکی
inhouse work
U
کارهای داخلی تاسیسات
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
Arrears of work . Back log of work .
U
کارهای عقب افتاده
chore
U
کارهای عادی و روزمره
logjam
U
کارهای عقب افتاده
chores
U
کارهای عادی و روزمره
welfare work
U
کارهای عام المنفعه
foppery
U
جلفی کارهای جلف
mundane affairs
U
کارهای این جهان
pile-up
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
outgeneral
U
در کارهای جنگی پیش افتادن از
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
donkeywork
U
کارهای عادی وروزمره خرکاری
to pry into a person affairs
U
در کارهای کسی فضولی کردن
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
pile-ups
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
peonage
U
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
he has no enterprise
U
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
ship's serviceman
U
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
to pick on
U
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
apery
U
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
fieldwork
U
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
to finish off
U
کارهای دست باخر را انجام دادن
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
self-
U
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
data clerk
U
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
utility
U
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
audits
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
audit
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
I am just a pen – pusher .
U
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
diagrams
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
coordinate
U
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
diagram
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
yard man
U
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
e. of pleas
U
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
dissave
U
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
overseer of the poor
U
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
offices
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
procuratrix
U
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
payola
U
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
printed
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
productive
U
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
prints
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
interlude
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
interludes
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
foregrounding
U
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
apl
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
pl/
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
foreground
U
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
language
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
bureaus
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basic
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
TDS
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
flexibility
U
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
masters
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
pirating
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirate
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
fancy work
U
سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
pirates
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
to fly with the owl
U
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
dedicated
U
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
contingency option program
U
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com