Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
office-holder
U
کارمند دولت
office-holders
U
کارمند دولت
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
officer
U
کارمند دولت
official
U
کارمند دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
Other Matches
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
staffs
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
jobholder
U
کارمند
inquisitionist
U
کارمند
member of staff
U
کارمند
member
U
کارمند
white collar employee
U
کارمند
members
U
کارمند
official
U
کارمند
understaffed
U
کم کارمند
employee
U
کارمند
white collar
U
کارمند دفتری
incorporator
U
کارمند اتحادیه
insiders
U
کارمند داخلی
insider
U
کارمند داخلی
personnel selection
U
کارمند گزینی
employee
U
مستخدم زن کارمند
recruited
U
کارمند تازه
staffer
U
کارمند اداره
staffers
U
کارمند اداره
recruits
U
کارمند تازه
recruiting
U
کارمند تازه
recruit
U
کارمند تازه
white-collar
U
کارمند دفتری
clerk
U
دفتردار کارمند
clerks
U
دفتردار کارمند
employe
U
مستخدم زن کارمند
probationer
U
کارمند استاژ
probationers
U
کارمند استاژ
contact field technician
U
کارمند فنی
officer
U
مامور کارمند اداری
town clerk
U
کارمند شهرداری یافرمانداری
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
probationer
U
کارمند تحت ازمایش
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
officers
U
مامور کارمند اداری
gasmen
U
کارمند ادارهی گاز
gasman
U
کارمند ادارهی گاز
timekeeper
U
کارمند ثبت اوقات
timekeepers
U
کارمند ثبت اوقات
probationers
U
کارمند تحت ازمایش
rtegistrar
U
کارمند اداره ثبت
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
stated
U
دولت
power
U
دولت
powering
U
دولت
states
U
دولت
stating
U
دولت
respublica
U
دولت
state
U
دولت
governments
U
دولت
powered
U
دولت
powers
U
دولت
government
U
دولت
mammon
U
دولت
state-
U
دولت
military government
U
دولت نظامی
pillars of the state
U
ارکان دولت
enemy state
U
دولت دشمن
state
U
دولت استان
mandatary
U
دولت قیم
state government
U
دولت مرکزی
state property
U
دارائی دولت
territory of state
U
قلمرو دولت
national state
U
دولت ملی
independent state
U
دولت مستقل
stated
U
دولت استان
forfeit to the state
U
ضبط دولت
public debt
U
بدهی دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
public servant
U
مستخدم دولت
Ottawa
U
دولت کانادا
state budget
U
بودجه دولت
puppet government
U
دولت پوشالی
government expenditures
U
هزینههای دولت
government stock
U
سهام دولت
quirinal
U
دولت ایتالیا
government treasury
U
خزانه دولت
money bag
U
دارایی دولت
head of the state
U
رئیس دولت
states
U
دولت استان
state-
U
دولت استان
the body politic
U
ملت و دولت
stateless
U
بی دولت بی وطن
Kremlin
U
دولت شوروی
Whitehall
U
دولت انگلیس
govt
U
government دولت
ambassadors
U
ماموررسمی یک دولت
ambassador
U
ماموررسمی یک دولت
government department
U
وزارتخانه دولت
cabinets
U
هیات دولت
loyalists
U
دولت دوست
loyalist
U
دولت دوست
government budget
U
بودجه دولت
cabinet
U
هیات دولت
war state
U
دولت جنگی
Warsaw
U
دولت لهستان
vassal atate
U
دولت پوشالی
chief of state
U
رئیس دولت
stating
U
دولت استان
Downing Street
U
دولت انگلیس
nation-states
U
دولت ملی
totaliarian state
U
دولت توتالیتر
buffer state
U
دولت حایل
mafias
U
دولت ستیزی
the policy of the government
U
رویه دولت
the policy of the government
U
سیاست دولت
mafia
U
دولت ستیزی
nation state
U
دولت ملی
nation-state
U
دولت ملی
stratocracy
U
حکومت یا دولت نظامی
mandatory powers
U
اختیارات دولت قیم
secret service money
U
اعتبار سری دولت
office-holders
U
صاحب منصب دولت
protected state
U
دولت تحت الحمایه
peculation
U
دستبرد در مال دولت
vassal atate
U
دولت دست نشانده
office-holder
U
صاحب منصب دولت
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
He rose against the regime.
U
بر ضد دولت قیام کرد
plateform
U
اعلامیه سیاست دولت
family allowances
U
کمک دولت به خانوارها
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
subsidy
U
کمک بلاعوض دولت
federalist
U
طرفدار دولت فدرال
most favoured nation
U
دولت کامله الوداد
welfare state
U
دولت بهبود بخش
bounties
U
کمک اقتصادی دولت
interpellate
U
استیضاح کردن دولت
secret services
U
دستگاه محرمانه دولت
secret service
U
دستگاه محرمانه دولت
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
dependent state
U
دولت غیر مستقل
federal authorities
U
قدرت دولت متحده
colonial government
U
دولت یا حکومت مستعمراتی
federal council
U
مجلس دولت متحده
land grant
U
زمین اعطایی دولت
federalism
U
اصل دولت ائتلافی
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
commissioner
U
مامور عالی رتبه دولت
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
federal constitution
U
قانون اساسی دولت متحده
war state
U
دولت نظامی declaration preventivetotal
mafias
U
سازمان سری دولت ستیز
mafia
U
سازمان سری دولت ستیز
export incentive
U
تشویق دولت در جهت صادرات
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
confiscation
U
مصادره و ضبط توسط دولت
To accord recognition to a new government.
U
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
hand-out
<idiom>
U
پاداش ،معمولا از طرف دولت
subsidies
U
مکهای مالی دولت , سوبسید
porte
U
باب عالی دولت عثمانی
the sublime porte
U
باب عالی دولت عثمانی
commissioners
U
مامور عالی رتبه دولت
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
bank holiday
U
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank annuities
U
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
coat of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
coats of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
resident
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
residents
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
quota
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
Utopia
U
دولت یا کشور کامل و ایده الی
governments
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
Utopias
U
دولت یا کشور کامل و ایده الی
jacobin
U
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
monetization
U
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
state midicine
U
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
price support
U
قیمت حمایت شده از طرف دولت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com