English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gasman U کارمند ادارهی گاز
gasmen U کارمند ادارهی گاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
general delivery U بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
staffed U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
understaffed U کم کارمند
member of staff U کارمند
jobholder U کارمند
official U کارمند
white collar employee U کارمند
employee U کارمند
member U کارمند
members U کارمند
inquisitionist U کارمند
office-holder U کارمند دولت
staffers U کارمند اداره
public officer [American E] U کارمند دولت
officer U کارمند دولت
official U کارمند دولت
personnel selection U کارمند گزینی
civil servant [British E] U کارمند دولت
office-holders U کارمند دولت
probationers U کارمند استاژ
insiders U کارمند داخلی
employee U مستخدم زن کارمند
recruit U کارمند تازه
recruited U کارمند تازه
staffer U کارمند اداره
white-collar U کارمند دفتری
white collar U کارمند دفتری
recruiting U کارمند تازه
insider U کارمند داخلی
recruits U کارمند تازه
incorporator U کارمند اتحادیه
probationer U کارمند استاژ
clerk U دفتردار کارمند
employe U مستخدم زن کارمند
contact field technician U کارمند فنی
clerks U دفتردار کارمند
timekeepers U کارمند ثبت اوقات
timekeeper U کارمند ثبت اوقات
probationer U کارمند تحت ازمایش
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
probationers U کارمند تحت ازمایش
salaried U کارمند حقوق بگیر
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
officers U مامور کارمند اداری
understaffed U دچار کمبود کارمند
officer U مامور کارمند اداری
rtegistrar U کارمند اداره ثبت
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com