English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trunk line cable U کابل ارتباط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cable rigging tension chart U جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
modem U کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
Other Matches
drop cable U بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk U استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
cable head U سر کابل
cable clip U پل کابل
cable assembly U کابل
cabling U کابل
cabled U کابل
Kabul U کابل
own ship's course bus U کابل او اس سی
cable کابل
communication U ارتباط
ligature U خط ارتباط
correspondences U ارتباط
correspondence U ارتباط
relation U ارتباط
liaisons U ارتباط
rapport U ارتباط
liaison U ارتباط
coherency U ارتباط
concernment U ارتباط
correspondency U ارتباط
enchainment U ارتباط
hookup U ارتباط
intercommunication U ارتباط
correlation U ارتباط
relationships U ارتباط
relationship U ارتباط
coherence U ارتباط
communicating U ارتباط
connection U ارتباط
link U ارتباط
connexions U ارتباط
anti induction cable U کابل ضد القا
anchor line cable U کابل لنگر
anchor cable U کابل لنگر
cable accessory U وسایل کابل
long distance cable U کابل ارتباطی
telecommunication cable U کابل ارتباطی
low capacitance cable U کابل با فرفیت کم
light weight cable U کابل سبک
armored cable U کابل مسلح
cable accessory U قطعات کابل
bunched cable U کابل چندلایی
bowden control cable U کابل کنترل
lead U کابل هادی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
binding screw U کلم کابل
battery charging cable U کابل باتری پر کن
junction cable U کابل اتصال
b.x. conductor U کابل ب ایکس
low loss cable U کابل با تلفات کم
main cable U کابل اصلی
cablet U کابل کوچک
clips U مفصل کابل
clippings U مفصل کابل
clipped U مفصل کابل
clip U مفصل کابل
quadoed cable U کابل چهارسیمه
ribbon cable U کابل نواری
extensions U کابل خرطومی
extension U کابل خرطومی
sheathed cable U کابل زرهی
wiring U کابل کشی
power cable U کابل قدرت
mains cable U کابل شبکه
measuring cable U کابل سنجش
microphone cable U کابل میکروفن
leads U کابل هادی
sockets U کفش کابل
multi conductor cable U کابل افشان
multicore cable U کابل افشان
outgoing cable U کابل خروجی
sheating of cable U پوشش کابل
duplex cable U کابل دو سیمه
gas impregnated cable U کابل گازی
concentric cable U کابل هم مرکز
gas impregnated cable U کابل گازدار
greenfield conductor U کابل گرینفیلد
communication cable U کابل ارتباطی
grid lead U کابل شبکه
coaxial line U کابل هم محور
coaxial cable U کابل هم مرکز
connecting cable U کابل رابط
connection cable U کابل اتصال
gas filled cable U کابل گاز
duplex wire U کابل دو سیمه
dead end eye U قلاب کابل
flat cable U کابل تخت
flat cable U کابل پهن
flexible cable U کابل خم پذیر
control cable U کابل کنترل
four core cable U کابل چهاررشتهای
gas cable U کابل گازی
hook cable U کابل قلاب
come along clamp U بست کابل
cable support U بست کابل
cable cleat U بست کابل
cable clamp U بست کابل
cable box U اتاقک کابل
cable block U قسمت کابل
cable block U مجموعه کابل
cable connector U دو شاخه کابل
cable core U سیم کابل
cable distribution head U مقسم سر کابل
coaxial cable U کابل هم محور
caoxial cable U کابل کواکسیال
cable way U مسیر کابل
cable shield U لوله کابل
cable guard U نگهدارنده کابل
cable grip U چنگال کابل
hoisting cable U کابل بالاکش
ignition cable U کابل احتراق
suspension cable U کابل اویزان
trunk cable U کابل ارتباطی
underground cable U کابل زیرزمینی
single core cable U کابل یک رشتهای
welding lead U کابل جوش
twin cable U کابل دو قلویی
coaxing U کابل هم محور
single core cable U کابل یک سیمه
single core U کابل یک رشتهای
stranded conductor U کابل تک لایی
single conductor cable U کابل تک لایی
coax U کابل هم محور
coaxed U کابل هم محور
trunk cable U کابل ترانک
starter cable U کابل استارتر
supply cable U کابل تغذیه
tag line U کابل اتصالی
tape cable U کابل نواری
cord U کابل واکسیل
telegraph cable U کابل تلگراف
subscriber's cable U کابل اتصال
subscriber's cable U کابل مشترک
telegraph cable buoy U بویه کابل
telephone cable U کابل تلفن
suspension cable U کابل معلق
three core cable U کابل سه رشتهای
stranded wire U کابل تک لایی
coaxes U کابل هم محور
sheave U ریل و کابل
cords U کابل واکسیل
intercom U ارتباط داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
telephone communication U ارتباط تلفنی
subcontrariety U ارتباط قیاسی
direct relationship U ارتباط مستقیم
telecommunications U ارتباط از دور
logout U قطع ارتباط
login U قطع ارتباط
telecommunications U ارتباط تلگرافی
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
inaccessible U ارتباط ناپذیر
communicates U ارتباط گرفتن
associations U پیوند ارتباط
association U پیوند ارتباط
communicate U ارتباط گرفتن
mass communication U ارتباط جمعی
tie in U ارتباط دادن
communicated U ارتباط گرفتن
tie in U وسیله ارتباط
telecommunication U ارتباط دوربرد
logging off U قطع ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
log out U قطع ارتباط
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
attachment plug U دوشاخه ارتباط
intercommunication U ارتباط داخلی
juxtaposition U ارتباط اجباری
background communication U ارتباط پس زمینه
intercommunion U ارتباط مشترک
synchronous communication U ارتباط همزمان
connexion U ارتباط اتصال
inverse relationship U ارتباط معکوس
association coefficient U ضریب ارتباط
disjointedness U عدم ارتباط
communication U ارتباط و مخابرات
log on U برقراری ارتباط
log off U قطع ارتباط
log in U برقراری ارتباط
agency of communications U منبع ارتباط
disaffiliation U عدم ارتباط
disconnectedly U بدون ارتباط
signal communications U ارتباط و مخابرات
tie-in U ارتباط دادن
disconnection U قطع ارتباط
relevance U ربط ارتباط
relational U ارتباط شرح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com