English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roll U چیز پیچیده
rolled U چیز پیچیده
rolls U چیز پیچیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
diffusion U روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
advanced U برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
involved U پیچیده
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
convoluted U بهم پیچیده
wound U پیچیده شدن
wounding U پیچیده شدن
wounds U پیچیده شدن
unintelligible U پیچیده غیر صریح
mysticism U در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ate U که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
muffled U پیچیده
reel U نخ پیچیده بدورقرقره
reeled U نخ پیچیده بدورقرقره
reeling U نخ پیچیده بدورقرقره
reels U نخ پیچیده بدورقرقره
interlaced U بهم پیچیده
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
abstruse U پیچیده
ballast U فرمولهای پیچیده
indirect U پیچیده
complex U :پیچیده
complex U پیچیده
complex U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes U :پیچیده
complexes U پیچیده
complexes U طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
entangle U گیرانداختن پیچیده کردن
complicate U پیچیده کردن
complicates U پیچیده کردن
complicating U پیچیده کردن
complexities U پیچیده شدن
complexity U پیچیده شدن
complicated U پیچیده
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
dip U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dips U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
primitive U تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
directories U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
jigsaw U پیچیده
jigsaws U پیچیده
crabby U پیچیده
tangled U پیچیده
intricate U پیچیده
perplexing U پیچیده
perplexed U مبهوت پیچیده
intricately U بطور پیچیده
hassock U کلاله علف درهم پیچیده
hassocks U کلاله علف درهم پیچیده
recondite U عمیق پیچیده
wrapped U پیچیده
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
cisc U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
complementary metal oxide semiconductor U طرح مدار پیچیده و روش ساخت
complex instruction set computer U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
complex multiplet U چندتایی پیچیده
complex system U سیستم پیچیده
complex system U سازگان پیچیده
complexly U بطور پیچیده یا مخلوط
complicacy U کار پیچیده
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
convolute U بهم پیچیده
convolve U بهم پیچیده شدن
coordinate U سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
Other Matches
in a tangle U پیچیده
implex U پیچیده
gordian U پیچیده
crimpy U پیچیده
intorted U در هم پیچیده
sigmoid U پیچیده
sophisticate U پیچیده
tortile U پیچیده
verticillate U پیچیده
wreathy U پیچیده
deep <adj.> U پیچیده
revolute U پیچیده
metaphsical U پیچیده
obscurant U پیچیده
crackly U پیچیده
restiform U پیچیده
twisted strata U لایههای پیچیده
ravel U چیز در هم پیچیده
perplexingly U بطور پیچیده
involute U پیچیده شدن
curly chip U براده پیچیده
writhen U درهم پیچیده
sinistrorse U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
crump U پیچیده چین دار
twisted pair U جفت پیچیده شده
volute U طومار پیچیده طوماری
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
sinistrorsal U چپ پیچ پیچیده از چپ براست
daedal U دارای هوش اختراع پیچیده
plexiform U شبیه خزههای درهم پیچیده
intricate design U نقش پیچیده، درهم و مشکل
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
plexus U چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
twisted pair cable U کابل زوج بهم پیچیده
baluster-side U [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
angle-volute U [طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
DSP U مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
Shockwave U سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
VBA U زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
DIL U مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
locknut U مهرهای که وقتی بدورپیچ پیچیده شود قفل میشود مهره قفل شو
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
Type cable U دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
ethernet U شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
false selvage U شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com