Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remanence
U
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetised
U
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetizes
U
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetize
U
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetising
U
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetises
U
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
coercive force
U
نیروی مغناطیس زدا
magnetic potential
U
نیروی مغناطیس رانی
stay behind
U
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
fillers
U
ماده پر کننده
filler
U
ماده پر کننده
blocking force
U
نیروی سد کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
coolant
U
ماده سرد کننده
coolants
U
ماده خنک کننده
diluent
U
ماده رقیق کننده
diluting media
U
ماده رقیق کننده
disinfector
U
ماده ضدعفونی کننده
coolants
U
ماده سرد کننده
illuminant
U
ماده روشن کننده
clarificant
U
ماده تصفیه کننده
moderating
U
ماده معتدل کننده
moderates
U
ماده معتدل کننده
moderated
U
ماده معتدل کننده
moderate
U
ماده معتدل کننده
sorbent
U
ماده جذب کننده
emulsifier
U
ماده امولسیون کننده
coolant
U
ماده خنک کننده
insulating material
U
ماده ایزوله کننده
accelerant
U
ماده تسریع کننده
exclusion clause
U
ماده مستثنی کننده
accelerating agent
U
ماده تسریع کننده
wetting agent
U
ماده خیس کننده
insulated layer
U
ماده ایزوله کننده
acidifier
U
ماده اسیدی کننده
emulsifiers
U
ماده امولسیون کننده
acidulating agent
U
ماده اسیدی کننده
mordant
U
ماده ثابت کننده
holding force
U
نیروی تثبیت کننده
magnetizing force
U
نیروی مغناطیسی کننده
equalizing force
U
نیروی برابر کننده
moving power
U
نیروی جابجا کننده
threat force
U
نیروی تهدید کننده
army of occupation
U
نیروی اشغال کننده
counterpoise
U
نیروی متعادل کننده
cleansers
U
وسیله یا ماده تمیز کننده
fumigant
U
ماده ضد عفونی کننده تدخینی
novocain
U
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
cleanser
U
وسیله یا ماده تمیز کننده
insulant
U
ماده مقاومت کننده مقاوم
siccative
U
ماده خشک کننده رنگ
naphthenate drier
U
ماده خشک کننده نفت
reinforcing
U
نیروی تقویتی تقویت کننده
righting moment
U
نیروی راست کننده ناو
p force
U
نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
abstergent
U
شستشو دهنده ماده پاک کننده
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
nuclear magnetic resonance
U
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
benzocaine
U
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
deodorants
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracers
U
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorant
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracer
U
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
leavings
U
باقیمانده
residual
U
باقیمانده
loose end
U
باقیمانده
reminder
U
باقیمانده
long residue
U
باقیمانده
residue
U
باقیمانده
loose ends
U
باقیمانده
remaining
U
باقیمانده
reminders
U
باقیمانده
remainder
U
باقیمانده
rests
U
باقیمانده
relict
U
باقیمانده
residuum
U
باقیمانده
residues
U
باقیمانده
rest
U
باقیمانده
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
residual unemployment
U
بیکاری باقیمانده
fragment
U
قطعه باقیمانده
survivor
U
باقیمانده بازمانده
residual term
U
جمله باقیمانده
reliquix
U
اثار باقیمانده
residual drawdowm
U
افت باقیمانده
surviving dependent
U
فرد باقیمانده
remainder of the period
U
باقیمانده مدت
well-preserved
U
خوب باقیمانده
distillation residue
U
باقیمانده تقطیر
odds and ends
U
چیز باقیمانده
fragmenting
U
قطعه باقیمانده
fragments
U
قطعه باقیمانده
ort
U
باقیمانده غذا
residue of the state
U
باقیمانده ترکه
split
U
میلههای باقیمانده
residual variable
U
متغیر باقیمانده
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
residual volume
U
حجم باقیمانده
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
sum of squares of residual
U
مجموع مربعات باقیمانده
gleaning
U
خده خوشههای باقیمانده پس از
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
functional residual capacity
U
فرفیت باقیمانده عملی
remain
U
مانده اثر باقیمانده
remained
U
مانده اثر باقیمانده
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
residuary legatee
U
باقیمانده ماترک پس از تقسیم
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
oddment
U
تکه و پاره چیز باقیمانده
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
convert
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
magnetism
U
مغناطیس
magnetic
U
مغناطیس
magnetzation
U
مغناطیس
magnets
U
مغناطیس
remagnetizer
U
مغناطیس گر
magnet
U
مغناطیس
magneto
U
مغناطیس
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
blowdown
U
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
density
U
چگالی
specific gravities
U
چگالی
specific gravity
U
چگالی
dry density
U
چگالی
densities
U
چگالی
single density
U
چگالی تک
magnetometer
U
مغناطیس سنج
demagnetization
U
مغناطیس زدایی
magneto
U
دارای مغناطیس
residual magnetization
U
مغناطیس مانده
magnetosphere
U
کره مغناطیس
magnet
U
مغناطیس پایدار
animal magnetism
U
مغناطیس حیوانی
magnetizing field
U
میدان مغناطیس گر
magnetic compensatory
U
مغناطیس تصحیح
compensating magnet
U
مغناطیس تصحیح
permeability curve
U
خم مغناطیس پذیری
magnetosphere
U
مغناطیس کره
compound magnet
U
مغناطیس مرکب
remanence
U
مغناطیس مانده
susceptibility
U
مغناطیس پذیری
residual magnetism
U
مغناطیس مانده
magnetism
U
علم مغناطیس
blow out magnet
U
مغناطیس جرقه
residual magnetism
U
مغناطیس پس ماند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com