Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pleomorphic
U
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
diversely
U
به اشکال مختلف
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
quincunx
U
شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
filet
U
توری دارای اشکال مربع
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
multifarious
U
دارای انواع مختلف
disjunctive
U
دارای دو شق مختلف فصلی
varisized
U
دارای اندازههای مختلف
medallion
U
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
homonymous
U
دارای دویاچند معنی مختلف
stochastic
U
دارای تغییردر مواقع مختلف
inequilateral
U
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
interfaith
U
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
varriform
U
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
federal reserve system
U
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
distortions
U
کج شکلی
distortion
U
کج شکلی
formlessness
U
بی شکلی
informity
U
بی شکلی
conformity
U
هم شکلی
amorphism
U
بی شکلی
trimorphism
U
سه شکلی
triform
U
سه شکلی
for love or money
<idiom>
U
به هر شکلی
unification
U
یک شکلی
isodimorphism
U
هم دو شکلی
trimorphous
U
سه شکلی
monotropy
U
تک شکلی
dimorphism
U
دو شکلی
deformation
U
بد شکلی
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
(the) size of it
<idiom>
U
به شکلی که است
allotropism
U
چند شکلی
isodimorphism
U
تقارن دو شکلی
allotropy
U
چند شکلی
multiform
U
چند شکلی
trimorph
U
سه شکلی سه وجهی
trial on procedural matters
U
رسیدگی شکلی
trial on technicalities
U
رسیدگی شکلی
form utility
U
مطلوبیت شکلی
judgment on technicalities
U
حکم شکلی
deformation
U
دگر شکلی
judgment on procedural matters
U
حکم شکلی
procedural law
U
قانون شکلی
figural aftereffect
U
رد حسی شکلی
figural openness
U
گشودگی شکلی
allotriomorphism
U
چند شکلی
unification
U
یگانگی یک شکلی
modal dispersion
U
شکلی از پراکندگی پالس ها
crystal allotropy
U
چند شکلی بلور
triskelion
U
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
triskele
U
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
baluster-side
U
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
isodimorphism
U
تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
chart
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
foreshortening
U
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
charting
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charted
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
What does he look like?
U
او
[مرد]
چه شکلی به نظر می آید؟
[شکل ظاهری]
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
humeral veil
U
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pausal form
U
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
dentil-band
U
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
chart
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
charted
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charts
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
disadvantages
U
اشکال
barely
U
با اشکال
snaggy
U
پر اشکال
disadvantage
U
اشکال
nodus
U
اشکال
worriment
U
اشکال
traversing
U
اشکال
traverses
U
اشکال
spinosity
U
اشکال
traversed
U
اشکال
traverse
U
اشکال
drawback
U
اشکال
bugs
U
اشکال
bugging
U
اشکال
dead lock
U
اشکال
nodes
U
اشکال
drawbacks
U
اشکال
bug
U
اشکال
node
U
اشکال
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
description of error
U
توضیح اشکال
impediments
U
محظور اشکال
to tide over a difficulty
U
اشکال را بر طرف
to make difficulties
U
اشکال تراشیدن
debugger
U
اشکال زدائی
debugger
U
اشکال یابی
difficulties
U
اشکال زحمت
difficulty
U
اشکال زحمت
debugged
U
اشکال زدایی
troubleshooting
U
اشکال یابی
hardness
U
اشکال سفتی
geometric shapes
U
اشکال هندسی
baboons
U
اشکال مضحک
baboon
U
اشکال مضحک
debugging
U
اشکال زدائی
debugging
U
اشکال زدایی
debug
U
اشکال زدایی
trouble shooting
U
رفع اشکال
defect description
U
توضیح اشکال
burbles
U
اشکال بی نظمی
forms of currency
U
اشکال پول
geometrical figures
U
اشکال هندسی
fault description
U
توضیح اشکال
i can add rapidly
U
به اشکال ما افزود
burble
U
اشکال بی نظمی
burbled
U
اشکال بی نظمی
burbling
U
اشکال بی نظمی
error description
U
توضیح اشکال
debugs
U
اشکال زدایی
nuclide
U
اشکال اتمی
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
demurrable
U
اشکال کردنی
impediment
U
محظور اشکال
vertical diagraph
U
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
debug
U
اشکال زدایی کردن
debug
U
اشکال زدائی کردن
debugs
U
اشکال زدائی کردن
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
There is the rub.
U
اشکال درهمین جااست
To get into difficulties.
U
دچار اشکال شدن
debugs
U
اشکال زدایی کردن
debugged
U
اشکال زدایی کردن
debugged
U
اشکال زدائی کردن
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com