Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
languideyes
U
چشمان بی حال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
beady
U
دارای چشمان ریز وگرد
bleary
U
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
haggard
U
دارای چشمان فرورفته
asquint
U
با چشمان لوچ یاچپ
beady eyes
U
چشمان ریز براق
blear eyes
U
چشمان قی گرفته
bloods hot eyes
U
چشمان قرمز و خون گرفته
coma vigil
U
اغماء با چشمان باز
d. eyes
U
چشمان بادکرده
dilated eges
U
چشمان بادکرده
die away
U
چشمان خماریابیحال
expressive eyes
U
چشمان با حالت
f.eyes
U
چشمان فتان یاگیرنده
fire eyed
U
دارای چشمان افروخته یادرخشان
hazel eyes
U
چشمان میشی
languideyes
U
چشمان بیمار
languishing eyes
U
چشمان خمار
popeyed
U
دارای چشمان برامده
sloe eyed
U
دارای چشمان ابی پرنگ
stalk eyed
U
دارای چشمان جلوامده
streaming eyes
U
چشمان اشکبار
sunken eyes
U
چشمان فرو رفته
wild eyed
U
دارای چشمان وحشی وخیره
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
dry-eyed
U
دارای چشمان بیسرشک
move to tears
U
اشک از چشمان کسی جاری شدن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com