Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
syndactylism
U
چسبیده انگشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
stickit
U
چسبیده
finger parted
U
انگشتی
digitated
U
انگشتی
sessile
U
چسبیده
digital
U
انگشتی
close aboard
U
چسبیده به
piston pin
U
انگشتی
adnascent
U
چسبیده
monodactylous
U
یک انگشتی
adhesive
U
چسبیده
conglutinate
U
به هم چسبیده
key
جا انگشتی
adhesives
U
چسبیده
clung
U
چسبیده
coherent
U
چسبیده
knucle pin
U
انگشتی
skin-tight
U
چسبیده
wrist pin
U
انگشتی
finger board
U
جا انگشتی
three f.
U
سه انگشتی
tridactylous
U
سه انگشتی
interdigital
U
بین انگشتی
incompact
U
بهم چسبیده
finger alphabet
U
الفبای انگشتی
finger maze
U
ماز انگشتی
foot rule correlation
U
همبستگی سر انگشتی
finger joint
U
اتصال انگشتی
finger spelling
U
املاء انگشتی
syndacty
U
چسبیده انگشت
manual alphabet
U
الفبای انگشتی
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
skintight
U
چسبیده بتن
skintight
U
بپوست چسبیده
seried
U
بهم چسبیده
rule of thumb
U
قاعده سر انگشتی
rule of thumb
U
حساب سر انگشتی
polydactylism
U
بیش انگشتی
polydactyle
U
شش انگشتی یابیشتر
polydactyle
U
چند انگشتی
polydactyl
U
شش انگشتی یابیشتر
phalangeal
U
بند انگشتی
pentadactyl
U
پنج انگشتی
A rough (crude)estimate.
U
حساب سر انگشتی
end mill
U
فرز انگشتی
sealed
U
محکم چسبیده
adherent
U
بهم چسبیده
adherents
U
بهم چسبیده
toeholds
U
گیره انگشتی
breaker arm
U
انگشتی دلکو
adnate
U
بهم چسبیده
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
finger painting
U
نقاشی انگشتی
impacted
U
بهم چسبیده
serried
U
بهم چسبیده
distributor finger
U
انگشتی دلکو
digitate
U
پنجهای انگشتی
dactylology
U
زبان انگشتی
cold finger condenser
U
چگالنده انگشتی
axle box
U
انگشتی محور
coadunate
U
بهم چسبیده
concrete
U
بهم چسبیده
toehold
U
گیره انگشتی
clavier
U
ردیف جا انگشتی
Siamese twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
adhering
U
بهم چسبیده بودن
adheres
U
بهم چسبیده بودن
adhered
U
بهم چسبیده بودن
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
adhere
U
بهم چسبیده بودن
hidebound
U
پوست بتن چسبیده
parabiotic twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
polydactyl
U
چند انگشتی پر انگشت
gomerulus
U
توده بهم چسبیده
hide bound
U
پوست بتن چسبیده
key bugle
U
شیپورجا انگشتی دار
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
adequateness
U
بهم چسبیده بودن
piano accordion
U
اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
jerkins
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
systylous
U
دارای خامههای بهم چسبیده
syndactyle
U
دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
jerkin
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
siamese twin
U
یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
flocculous
U
مانند دستههای پشم بهم چسبیده
psaltery
U
قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
syndactyl
U
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
flocculose
U
مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
plectognath
U
ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
gyrus
U
لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
thimbleberry
U
تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
clavichord
U
یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
grape shot
U
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
back slide
U
شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
spread eagle
U
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
key
O
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
pentadactylate
U
پنج انگشتی دارای پنج پنجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com