English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliostat U چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beam anchor U تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
intertie U تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
headstay U سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
dowel U میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book U برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
freeze U ثابت نگاه داشتن
freezes U ثابت نگاه داشتن
heliotropic U متوجه پرتوافتاب
mirror images U تصویر ایینهای
mirror symmerty U تقارن ایینهای
looking glass self U خود ایینهای
paraheliotropism U موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
chuck U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
tympanic bone U استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
chucked U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
nephrotomy U چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
sizar U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
sizer U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
land bank U بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
throatlatch U تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
bezel U حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
Omerta U [قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
gobo U نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
glanced U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
look U نگاه
look here U نگاه کن
ganders U : نگاه
looks U نگاه
regard U نگاه
regarded U نگاه
slants U نگاه کج
gander U : نگاه
regards U نگاه
observantion U نگاه
by sight U از نگاه
slanted U نگاه کج
looked U نگاه
slant U نگاه کج
gloatingly U با نگاه
view U نگاه
leered U نگاه چپ
glimpsed U نگاه کم
leering U نگاه کج
leering U نگاه چپ
leers U نگاه کج
leers U نگاه چپ
glimpsing U نگاه کم
i say U نگاه کن
glimpse U نگاه کم
leer U نگاه کج
leer U نگاه چپ
glimpses U نگاه کم
leered U نگاه کج
leered U نگاه کج کردن
to put to a pause U نگاه داشتن
leers U نگاه دزدکی
to keep in U نگاه داشتن
leers U نگاه کج کردن
retrospection U نگاه به قهقرا
tenable U نگاه داشتنی
holds U نگاه داشتن
hold U نگاه داشتن
gaze U نگاه خیره
eying U نگاه کردن
holder U نگاه دارنده
see U نگاه کردن
holders U نگاه دارنده
leered U نگاه دزدکی
leering U نگاه دزدکی
leering U نگاه کج کردن
tackle U نگاه داشتن
leer U نگاه کج کردن
to set eyes on U نگاه کردن
leer U نگاه دزدکی
tackled U نگاه داشتن
stayed U نگاه داشتن
tackling U نگاه داشتن
stay U نگاه داشتن
upholders U نگاه دارنده
upholder U نگاه دارنده
Peeping Tom U نگاه دزد
stares U رک نگاه کردن
refrains U نگاه داشتن
refraining U نگاه داشتن
refrained U نگاه داشتن
refrain U نگاه داشتن
Peeping Toms U نگاه دزد
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
glaringly U با نگاه خیره
stared U رک نگاه کردن
keep U نگاه داشتن
keeps U نگاه داشتن
retains U نگاه داشتن
stare U رک نگاه کردن
retained U نگاه داشتن
retain U نگاه داشتن
retrospect U نگاه به گذشته
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
come-ons U نگاه دعوتآمیز
sheep's eye U نگاه عاشقانه
oblongs U نگاه ممتد
oblong U نگاه ممتد
voyeur U نگاه کننده
to keep any one waiting U نگاه داشتن
voyeurs U نگاه کننده
sheep's eye U نگاه دزدکی
sheep's eyes U نگاه عاشقانه
shim U نظر یک نگاه
come-on U نگاه دعوتآمیز
vide infara U را نگاه کنید
to catch a glimpse of U نگاه مختصرکردن
to dwell on U نگاه کردن
to give support to U نگاه داشتن
to hang up U نگاه داشتن
squinny U کج کج نگاه کردن
retaining U نگاه داشتن
kept U نگاه داشته
eyes U نگاه کردن
an intent look U یک نگاه مشتاقانه
regarded U نگاه کردن
regard U نگاه کردن
looker U نگاه کننده
look down U با نگاه از رو بردن
to lay fast U نگاه داشتن
leontief table U نگاه کنید به :
steely look U نگاه با اراده
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
regards U نگاه کردن
oeillade U نگاه عاشقانه
an upward glance U نگاه سربالا
at a glance U بیک نگاه
at first sight U بیک نگاه
preservatize U نگاه داشتن
peeper U نگاه کننده
parthian glance U اخرین نگاه
glimpse U نگاه انی
glimpse U نگاه سریع
i say U نگاه کنید
glimpsing U نگاه سریع
to look on with U نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
gloatingly U با نگاه خیره
gapeseed U نگاه خیره
gape seed U نگاه خیره
to watch U نگاه کردن
glimpsing U نگاه انی
keek U نگاه دزدانه
glimpsed U نگاه انی
glimpsed U نگاه سریع
glimpses U نگاه انی
stops U نگاه داشتن
stopping U نگاه داشتن
stopped U نگاه داشتن
stop U نگاه داشتن
glimpses U نگاه سریع
to lock out U نگاه داشتن
an am or ous glance U یک نگاه عاشقانه
gazes U نگاه خیره
peeking U نگاه دزدانه
peeks U نگاه دزدانه
pryingly U با نگاه دقیق
to stop [doing something] U نگاه داشتن
squint U چپ نگاه کردن
gazing U نگاه خیره
squinted U چپ نگاه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com