English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
major cycle U چرخه بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
Other Matches
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
tricyclic U سه چرخه
monocycle U یک چرخه
monocyle U یک چرخه
cycle U چرخه
trike U سه چرخه
velocipede U سه چرخه
tricycle U سه چرخه
tricycles U سه چرخه
hydrologic cycle U چرخه اب
cyclones U چرخه
cycles U چرخه
water cycle U چرخه اب
cyclone U چرخه
cycled U چرخه
rotation U چرخه
cycled U چرخ چرخه
kilocycle U هزار چرخه
cycled U چرخه زدن
biorhythm U چرخه زیستی
storage cycle U چرخه انباره
cycles U چرخ چرخه
cycling U چرخه زنی
life-cycles U چرخه زندگی
life-cycle U چرخه زندگی
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
hz U چرخه درثانیه
activity cycle U چرخه فعالیت
tropical cyclone U چرخه استوایی
hertz U چرخه در ثانیه
cyclones U چرخه باد
cyclone U چرخه باد
life cycle U چرخه دوام
six by six U ماشین شش چرخه
search cycle U چرخه جستجو
minor cycle U چرخه خرد
cycles U چرخه زدن
tricar U اتومبیل سه چرخه
machine cycle U چرخه ماشین
minor cycle U خرد چرخه
cycles per second U چرخه در ثانیه
cycle time U مدت چرخه
megacycle U مگا چرخه
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U چرخه کارنو
cycle stealing U مدت چرخه
cycle stealing U چرخه دزدی
execute cycle U چرخه اجرا
magnetic whirl U چرخه مغناطیسی
handlebar U دسته دو چرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
cycle U چرخه زدن
design cycle U چرخه طراحی
display cycle U چرخه نمایش
circulation of a vector U چرخه بردار
cycle U چرخ چرخه
megacycle U میلیون چرخه
fetch cycle U چرخه واکشی
duty cycle U چرخه کار
four cycle U چهار چرخه
execution cycle U چرخه اجرا
pedicab U سه چرخه پایی
memory cycle U چرخه حافظه
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
kilomegacycle U یک بیلیون چرخه در ثانیه
kilomegacycle U هزار میلیون چرخه
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
toothed wheel U چرخه دندانه دار
gigacycle U هزار میلیارد چرخه
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
reset cycle U چرخه باز نشانی
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
data processing cycle U چرخه پردازش داده
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
monorail U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorails U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
graves U بزرگ
gates U در بزرگ
grave U بزرگ
vasty U بزرگ
mightier U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulky U بزرگ
dignified U بزرگ
gate U در بزرگ
bulkiest U بزرگ
hugeous U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
gravest U بزرگ
king size U بزرگ
majuscular U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
spanking U بزرگ
extensive U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
voluminous U بزرگ
eminent U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
propylon U در بزرگ
big U بزرگ
bigger U بزرگ
majuscule U بزرگ
biggest U بزرگ
stour U بزرگ
megapod U بزرگ پا
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
large sized U بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
small U بزرگ نه
swith U بزرگ
long ton U تن بزرگ
extras U بزرگ
full bottomed U بزرگ
major U بزرگ
grossing U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
grossest U بزرگ
majored U بزرگ
grosses U بزرگ
grosser U بزرگ
gross U بزرگ
vast U بزرگ
immane U بزرگ
spankings U بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
nonus U بزرگ
majoring U بزرگ
high U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
grossed U بزرگ
decuman U بزرگ
headmen U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
egregious U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
jumbos U بزرگ
walloping U بزرگ
jumbo U بزرگ
enormous U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
greatest U بزرگ
majestic U بزرگ
headman U بزرگ
wallopings U بزرگ
large U بزرگ
massively U بزرگ
massive U بزرگ
swingeing U بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
store U مغازه بزرگ
grand mal U صرع بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
grand duke U دوک بزرگ
storing U مغازه بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
caldron U کتری بزرگ
grandame U ننه بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
leading nations U ملتهای بزرگ
grandiosity U بزرگ نمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com