Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oblimin rotation
U
چرخش مایل کمینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oblique rotation
U
چرخش مایل
oblimax rotation
U
چرخش مایل بیشینه
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
minimally
U
کمینه
min
U
کمینه
single minimum
U
تک کمینه
minimal
U
کمینه
minimum
U
کمینه
minimized
U
کمینه کردن
minimizes
U
کمینه ساختن
minimizes
U
کمینه کردن
minimizing
U
کمینه ساختن
minimizing
U
کمینه کردن
minimalism
U
کمینه گرایی
minimum
U
حداقل کمینه
minimized
U
کمینه ساختن
minimize
U
کمینه کردن
minimize
U
کمینه ساختن
minimising
U
کمینه ساختن
minimises
U
کمینه کردن
minimises
U
کمینه ساختن
minimised
U
کمینه کردن
minimising
U
کمینه کردن
minimization
U
کمینه سازی
minimised
U
کمینه ساختن
double minimum
U
جفت کمینه
minimal cue
U
نشانه کمینه
minimalization
U
کمینه سازی
minimum mortality
U
کمینه مرگ و میر
minimization
U
کوچک شماری کمینه سازی
ordinary least squares
[OLS]
U
کمینه مربعات خطی
[ریاضی]
ordinary least squares
U
کمینه مربعات خطی
[ریاضی]
irreducibility
U
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
sloping
U
مایل
agreeable
U
مایل
gauche
U
مایل
bevel
U
پخ مایل
bevel
U
مایل
mile
U
مایل
skew
U
مایل
f. of books
U
مایل به کت اب
inclinable
U
مایل
slantingly
U
کج یا مایل
studious to do a thing
U
مایل
slanting
U
مایل
skews
U
مایل
studious of doing a thing
U
مایل
skewing
U
مایل
inclined
U
مایل
miles
U
مایل
pitching
U
مایل
italic
U
مایل
lickerish
U
مایل
loxodrome
U
خط مایل
bevelled
U
مایل
rathe
U
مایل
rath
U
مایل
propense
U
مایل
oblique
U
مایل
sideling
U
مایل
interested
U
مایل
declivous
U
مایل
nothing loath
U
مایل
oblique
U
مایل کج
desirous
U
مایل
sidling
U
مایل
willful
U
مایل
willing
U
مایل
he has a good mind
U
مایل است
wilful
U
مشتاق مایل
gaff
U
میله مایل
viridescent
U
مایل به سبز
whitey
U
مایل به سفید
whity
U
مایل به سفید
oblique projection
U
تصویر مایل
recessive
U
مایل ببازگشت
he is f. her
U
مایل اوست
caramel
U
مایل به قرمز
reddish
U
مایل بقرمز
liked
U
مایل بودن
like
U
مایل بودن
slant range
U
برد مایل
greyish
U
مایل به خاکستری
caramels
U
مایل به قرمز
oblique section
U
مقطع مایل
yellowish
U
مایل بزردی
blueish
U
مایل به ابی
bluish
U
مایل به ابی
mile ohm
U
مایل- اهم
albescent
U
مایل به سفیدی
aslant
U
بطور مایل
fondest
U
مایل مشتاق
fonder
U
مایل مشتاق
fond
U
مایل مشتاق
xanthic
U
مایل به زردی
side flow weir
U
سر ریز مایل
incline plane
U
سطح مایل
aslant
U
حرکت مایل
he was found of her
U
مایل او بود
purplish
U
مایل به ارغوانی
oblique lattice
U
شبکه مایل
oblique perspective
U
پرسپکتیو مایل
awry
U
بطور مایل
oppositive
U
مایل به ضدیت
oblique system
U
سیستم مایل
greeny
U
مایل بسبز
inclined drilling
U
حفاری مایل
comatant
U
مایل بجنگ
geographical mile
U
مایل جغرافیایی
flavescent
U
مایل بزردی
to incline to green
U
یا مایل بودن
the mast has raked
U
مایل شدن
the mast has raked
U
مایل کردن
inclined compression
U
فشار مایل
solicitously
U
مایل نگران
solicitous
U
مایل نگران
three point perspective
U
پرسپکتیو مایل
obliquely
U
بطور مایل
inclined face of dam
U
نمای مایل سد
purply
U
مایل به ارغوانی
statute mile
U
مایل رسمی
likes
U
مایل بودن
cant
U
سطح مایل
centripetal
U
مایل به مرکز
bitterish
U
مایل به تلخی
chamfer
U
مایل شدن
solicitous to go
U
مایل به رفتن
sourish
U
مایل به ترشی
nautical mile
U
مایل دریایی
nautical miles
U
مایل دریایی
lief
U
مطلوب مایل
inclined coil meter
U
سنجه با پیچک مایل
suntan
U
قهوه مایل بسرخ
blackish
U
مایل به سیاه تیره
pea green
U
زرد مایل بسبز
brownish
U
مایل به قهوهای یاخرمایی
suntans
U
قهوه مایل بسرخ
purple red
U
قرمز مایل به ارغوانی
hoary
U
سفید مایل به خاکستری
auburn
U
قهوهای مایل به قرمز
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
inclined barrel arch
U
طاق ضربی مایل
homosexual
U
مایل به جنس خود
bays
U
سرخ مایل به قرمز
baying
U
سرخ مایل به قرمز
bayed
U
سرخ مایل به قرمز
homosexuals
U
مایل به جنس خود
bay
U
سرخ مایل به قرمز
roll piercing process
U
روش نورد مایل
inclined shear plane
U
سطح برش مایل
reddish
U
مایل بسرخی زننده
inclined barrel arch
U
طاق گهوارهای مایل
sloping barrel vault
U
سقف گهوارهای مایل
incilnable to do something
U
مایل کردن بکاری
rubicund
U
رنگ مایل به قرمز
buffyy
U
مایل به رنگ نخودی
canescent
U
سفید مایل به تار
sloping barrel vault
U
طاق ضربی مایل
low oblique
U
عکس مایل پایین
griseous
U
خاکستری مایل به ابی
luteovirescent
U
زرد مایل بسبز
grege
U
اردهای مایل به خاکستری
green with a blue tint
U
سبز مایل به ابی
pinkish
U
مایل به رنگ صورتی
swart
U
سبزه مایل به سیاه
tattletale gray
U
سفید مایل بخاکستری
they canŠif they so wishŠ.....
U
اگر مایل باشندمیتوانند...........
to be prepared to go
U
مایل به رفتن بودن
cuesta
U
جلگه مایل یااریب
scarlet
U
قرمز مایل به زرد
he is indisposed to go
U
مایل نیست برود
umber
قهوه ای مایل به زرد
isabel
U
زرد مایل به خاکستری
mph
U
مخفف مایل در ساعت
he was found of her
U
باو مایل بود
he is not willing to go
U
مایل برفتن نیست
isabella
U
زرد مایل به خاکستری
he was not inclined to go
U
مایل برفتن نبود
loxodromics
U
کشتی رانی در خط مایل
i am unwilling to go
U
مایل نیستم بروم
decline
U
مایل شدن رو بزوال گذاردن
pansy
U
رنگ قرمز مایل به ابی
raisins
U
رنگ قرمز مایل به ابی
declines
U
مایل شدن رو بزوال گذاردن
raisin
U
رنگ قرمز مایل به ابی
pansies
U
رنگ قرمز مایل به ابی
declining
U
مایل شدن رو بزوال گذاردن
declined
U
مایل شدن رو بزوال گذاردن
petunias
U
رنگ قرمز مایل بابی
petunia
U
رنگ قرمز مایل بابی
loxodromic
U
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
lamas
U
رنگ زرد مایل بقرمز
indian red
U
خاک سرخ مایل بزرد
tawniest
U
تیره زرد مایل بقهوهای
tawny
U
تیره زرد مایل بقهوهای
rust
U
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
matelot
U
رنگ ابی مایل بقرمز
mikado
U
رنگ زرد مایل به قرمز
tawnier
U
تیره زرد مایل بقهوهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com