Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
A sharp knife (pin , needle)
U
چاقو (سوزن ) تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acupunctuate
U
با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
needle point
U
سر سوزن سوزن دوزی
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
whittle
U
چاقو
a knife
U
یک چاقو
stabbed
U
زخم چاقو
whittler
U
چاقو تیز کن
I don't have a knife.
من چاقو ندارم.
knife-edge
U
لبه چاقو
knived
U
چاقو دار
knife rest
U
جای چاقو
stab
U
زخم چاقو
stabs
U
زخم چاقو
knife edge
U
لبه چاقو
knifing
U
چاقو کشی
stabbings
U
چاقو کشی
stabbing
U
چاقو کشی
stab at someone
U
چاقو کشیدن
knifes
U
: چاقو کارد
knifes
U
: چاقو زدن
knifed
U
: چاقو کارد
knife
U
: چاقو زدن
ruffianism
U
چاقو کشی
knife
U
: چاقو کارد
knifed
U
: چاقو زدن
knife-edges
U
لبه چاقو
snickersnee
U
چاقوکشی چاقو یا شمشیربزرگ
whetstone
U
سنگ چاقو تیز کن
snickorsnee
U
چاقوکشی چاقو یا شمشیربزرگ
grind stone
U
سنگ چاقو تیزکنی
jackknife
U
قلمتراش با چاقو بریدن
center grinding
U
سنگ چاقو تیزکنی
oilstone
U
سنگ چاقو تیز کنی
grindstones
U
سنگ چاقو تیز کنی
cylinderical grinder
U
دستگاه چاقو تیزکنی مدور
abrasive wheel
سنگ چاقو تیز کنی
grindstone
U
سنگ چاقو تیز کنی
buckhorn
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
knife polishing
U
[پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
bread-boards
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
plantable lanceolata
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
This knife is too blunt for words .
U
این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
needles
U
سوزن
needle
U
سوزن
bard
U
سوزن
bards
U
سوزن
needled
U
سوزن
stylus
U
سوزن
styli
U
سوزن
needleful
U
یک سوزن نخ
stilus
U
سوزن
switch point
U
سوزن
needling
U
سوزن
styluses
U
سوزن
sew
U
سوزن کاری
darning neddle
U
سوزن رفوگری
acicular
U
سوزن وار
aciculate
U
سوزن وار
aciform
U
بشکل سوزن
staple
U
سوزن منگنه
the eye of the needle
U
سوراخ سوزن
vga
U
- سوزن یا پورت
sailmaker's needle
U
سوزن چادردوزی
pointsman
U
سوزن بان
packing needle
U
سوزن جوالدوزی
needle point
U
نوک سوزن
work basket
U
سبد سوزن و نخ
work baskets
U
سبد سوزن و نخ
test point
U
سوزن ازمایشی
firing pin
U
سوزن ماشه
firing pin
U
سوزن اتش
drilling pipe
U
سوزن حفاری
darning needle
U
سوزن رفوگری
core nail
U
سوزن هسته
catwhisker
U
سوزن بلور
belonephebia
U
سوزن هراسی
touch needle
U
سوزن محک
switched
U
سوزن دوراهی
needled
U
سوزن پیکاپ
prick
U
خراش سوزن
injects
U
سوزن زدن
injecting
U
سوزن زدن
injected
U
سوزن زدن
inject
U
سوزن زدن
pin
U
ورودی با سه سوزن
pinned
U
ورودی با سه سوزن
pricks
U
خراش سوزن
pricking
U
خراش سوزن
pricked
U
خراش سوزن
pinning
U
ورودی با سه سوزن
whisker
U
سوزن بلور
housewife
U
سوزن دان
switch
U
سوزن دوراهی
switches
U
سوزن دوراهی
housewives
U
سوزن دان
needles
U
سوزن پیکاپ
needle
U
سوزن پیکاپ
needling
U
سوزن پیکاپ
needle lace
U
کار سوزن دوزی
needle
U
با سوزن تزریق کردن
needling
U
با سوزن تزریق کردن
needling
U
سوزن دوزی کردن
needle test of vicat
U
ازمایش با سوزن ویکا
needles
U
با سوزن تزریق کردن
needles
U
سوزن دوزی کردن
needled
U
سوزن دوزی کردن
eyeing
U
دهانه سوراخ سوزن
eyeing
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
vaccine point
U
سوزن ابله کوبی
eye
U
دهانه سوراخ سوزن
eyes
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
eying
U
دهانه سوراخ سوزن
eying
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
needled
U
با سوزن تزریق کردن
eye
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
eyes
U
دهانه سوراخ سوزن
needlework
U
کار سوزن دوزی
gates
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
dog spike
U
سوزن نوک گیر
drop on
U
سوزن دوراهی خط اهن
firing pin
U
سوزن قفل اتش
gas inlet valve needle
U
سوزن شیرورودی بنزین
needle book
U
سوزن دان کتابی
needle
U
سوزن دوزی کردن
hypo
U
سوزن تزریق زیر جلدی
needles
U
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle
U
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
switchman
U
سوزن بان راه اهن
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
needling
U
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
There is no room to throw a needle .
<proverb>
U
جاى سوزن انداختن نیست .
palm and needle
U
کفه چرمی ملوانی و سوزن
needled
U
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
tone arm
U
الت سوزن نگهدار گرامافون
needleful
U
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
hypodermics
U
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermic
U
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
jacks
U
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
hyodermic needle
U
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
prickling
U
احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
etui
U
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
jack
U
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
needle work
U
سوزن دوزی
[برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
center fire
U
اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
reeve
U
ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
acupuncture
U
روش چینی بی حس سازی بوسیلهء فروکردن سوزن در بدن
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
to prick at something
U
بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
sockets
U
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
pinout
U
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
embriodery
U
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
needles
U
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needle
U
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needled
U
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling
U
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
pinned
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fancy work
U
سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
printhead
U
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com