English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the remedy lies in this U چاره ان اینست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
here it is U اینست
it is because U برای اینست که
it is habitual with me to.... U خویاعادت من اینست
it is my wish that U خواهش من اینست که
it is my wish that U میل من اینست که
it is only his way U حالش اینست
it is our pleasure to U اراده ما اینست که
here is my book U اینست کتاب من
strange to say U یک چیزغریب اینست
the mischief of it is that' U خرابی ان اینست که
iam of the opinion that U نظر من اینست که
This is mainly because ... U دلیل اصلی آن اینست که ...
he thinks to deceive you U قصدش اینست شمارابفریبد
The fact is that… U قدر مسلم اینست که ...
in point of fact U حقیقت امر اینست که
She loves to have a lot of doges . U عاشق اینست که سگ نگاهدارد
The fact of the matter is. . . . . . . U حقیقت امر اینست که ...
my recollectio of it is U انچه من بیادمی اورم اینست
i am nat my last shifts U اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
we make it a rule to U قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
Every one is supposed to know to read and write . U فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
imeant that he is kind U مقصودم اینست که ادم مهربانی است
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
as a matter of fact U حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
If this is your problem , it is no problem , it is no problem . U اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
pop goes the weasel U یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
shiftless U بی چاره
alternatives U چاره
alternative U چاره
remediless U بی چاره
resourc U چاره
makeshift U چاره
remedied U چاره
remedies U چاره
remedy U چاره
recourse U چاره
remedying U چاره
stopgap U چاره موقت
unavoidable U چاره ناپذیر
inevitable U چاره نا پذیر
inevitable <adj.> U چاره نا پذیر
make do U چاره موقتی
mitraille U چاره پاره
unalienable <adj.> U چاره نا پذیر
pis aller U اخرین چاره
ineluctable U چاره ناپذیر
irremediable U چاره ناپذیر
resourceful U چاره ساز
unalterable <adj.> U چاره نا پذیر
stopgaps U چاره موقت
remediable U چاره پذیر
solution U چاره سازی
solutions U چاره سازی
inevitability U چاره ناپذیری
an active remedy U چاره موثر
engrained U چاره ناپذیر
indispensable <adj.> U چاره نا پذیر
inalienable <adj.> U چاره نا پذیر
absolute <adj.> U چاره نا پذیر
inescapable U چاره نا پذیر
irretrievability U چاره ناپذیری
It cant be helped. U چاره ای نیست
irremediableness U چاره ناپذیری
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
To seak a remedy. U چاره جویی کردن
To find a way out. To find a remedy. U چاره پیدا کردن
to seek a remedy for something U چاره جویی کردن
i had no a U چاره دیگری نداشتم
remedial U چاره ساز شفابخش
indispensable U چاره نا پذیر ضروری
indispensability U چاره ناپذیری اقتضا
indispensably U بطور چاره ناپذیر
irremediably U بطور چاره ناپذیر
boot U اخراج چاره یافایده
pis aller U اخرین پناه چاره
irredeemably U بطور چاره ناپذیر
stop gap U وسیله یا چاره موقتی
the only remedy is patience U چاره ان شکیبایی است
dispensable U چاره پذیر غیرضروری
What can one do about it? U چاره کدام است ( چیست ) ؟
death is inevitable U مرگ حتمی یا چاره ناپذیراست
makeshift U چاره موقتی ادم رذل
haematogen U دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
helped U مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
help U مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
helps U مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
afterthought U چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
It just cant be helped . U کاریش نمی شود کرد ( چاره یی نیست )
afterthoughts U فکر کاهل چاره اندیشی برای کاری پس از کردن ان
He is incorrigible. U این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
ameliorate U اصلاح کردن چاره کردن
ameliorating U اصلاح کردن چاره کردن
ameliorated U اصلاح کردن چاره کردن
ameliorates U اصلاح کردن چاره کردن
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com