Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caisson foundation
U
پی سازی با هوای فشرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
turbojet
U
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
compressed air
U
هوای فشرده
air compressor
U
هوای فشرده ساز
air lift
U
دستگاه ابکش با هوای فشرده
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pneumatic disatch
U
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
Intel
U
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
blast hole drill
U
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
pack
U
فشرده سازی
compactions
U
فشرده سازی
packs
U
فشرده سازی
packing
U
فشرده سازی
compaction
U
فشرده سازی
pneumaticity
U
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
packing density
U
تراکم فشرده سازی
pinch effect
U
اثر فشرده سازی
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
fractal
U
روش فشرده سازی تصاویر
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
asymmetric video compression
U
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
compressor
U
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressors
U
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
picturing
U
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
picture
U
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
CD I
U
این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
pictured
U
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pic
U
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
pictures
U
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
fractal
U
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
FIF
U
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
DoubleSpace
U
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
pcm
U
روش ذخیره سازی صدا در قالب دقیق و فشرده توسط کارتهای صوتی قوی
Huffman code
U
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
DV I
U
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
JPEG
U
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند
DCC
U
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود
tar
U
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
productions
U
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production
U
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
self-
U
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
congested
U
فشرده انباشته شده بهم فشرده
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts
U
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger
U
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
compressive
U
فشرده
congested
U
در هم فشرده
squeezes
U
فشرده
squeeze
U
فشرده
squeezed
U
فشرده
strained
U
فشرده
intensive
U
فشرده
compressed
U
فشرده
condensed
U
فشرده
squeezing
U
فشرده
condensed
U
به هم فشرده
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
laser
U
دیسک فشرده
fasciated
U
بهم فشرده
alloy steel
U
فولاد فشرده
concise
U
لب گو فشرده ومختصر
condensive load
U
بار فشرده
press part
U
بخش فشرده
condensed type
U
چاپ فشرده
condensed type
U
نوع فشرده
succinct
U
مجمل فشرده
compressing
U
هم فشرده کردن
massively
U
گنده فشرده
lasers
U
دیسک فشرده
massive
U
گنده فشرده
ice crete
U
بتون فشرده
coarctate
U
بهم فشرده
compact disk
U
دیسک فشرده
compact section
U
مقطع فشرده
packed decimal
U
دهدهی فشرده
repressed brick
U
اجر فشرده
depressed
U
فشرده شدن
compresses
U
هم فشرده کردن
press board
U
مقوای فشرده
dices
U
رقابت فشرده
diced
U
رقابت فشرده
cast iron
U
فولاد فشرده
cast up
U
فشرده کردن
steel aloy
U
فولاد فشرده
package program
U
برنامه فشرده
dice
U
رقابت فشرده
mass practice
U
تمرین فشرده
compressed file
U
فایل فشرده
crushed
<adj.>
<past-p.>
U
فشرده شده
compress
U
هم فشرده کردن
incompressible
U
فشرده نشدنی
seried
U
بهم فشرده
dicing
U
رقابت فشرده
principal types of foot
فشرده کننده آب سنگین
repressed brick
U
اجر فشرده شده
packed snow
U
برف فشرده شده
packed decimal
U
عدد اعشاری فشرده
prestressed concrete
U
بتن پیش فشرده
decompress
U
ناهم فشرده کردن
bumped
U
بار فشرده شده
compacted
U
بهم فشرده خلاصه
CD DA
U
روی دیسک فشرده
CD audio
U
روی دیسک فشرده
forced alternating current
U
جریان متناوب فشرده
die pressed part
U
بخش فشرده حدیدهای
compacted
U
جمع وجور فشرده
massive
U
ساختمان فشرده ماسیو
compact
U
بهم فشرده خلاصه
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
compacting
U
جمع وجور فشرده
compacting
U
بهم فشرده خلاصه
press
U
تاکتیک دفاعی فشرده
presses
U
تاکتیک دفاعی فشرده
massively
U
ساختمان فشرده ماسیو
compander
U
فشرده و نافشرده کننده
laminated plastic material
U
ماده فشرده متورق
compacts
U
بهم فشرده خلاصه
compacts
U
جمع وجور فشرده
compact
U
جمع وجور فشرده
air blast
U
هوای دم
moist air
U
هوای تر
petticoatsfever
U
هوای زن
images
U
فشرده سایز داده یک تصویر
CD
U
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
A crash language course .
U
دوره فشرده آموزش زبان
compacted
U
روی دیسک فشرده را میدهد
CDs
U
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
compacting
U
روی دیسک فشرده را میدهد
compacts
U
روی دیسک فشرده را میدهد
compact
U
روی دیسک فشرده را میدهد
modes
U
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode
U
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
discs
U
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
disc
U
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
image
U
فشرده سایز داده یک تصویر
foul weather
U
هوای خراب
open air
U
در هوای ازاد
drippy
U
هوای گرفته
heavy weather
U
هوای طوفانی
temperate climate
U
اب و هوای معتدل
passion
U
هوای نفس
secondry air
U
هوای ثانویه
exhaust air
U
هوای خروجی
adverse weather
U
هوای نامساعد
forced draft
U
هوای با فشار
queen's weather
U
هوای باز
stable air
U
هوای پایدار
foul weather
U
هوای نامساعد
In the open air.
U
در هوای آزاد.
air breathing
U
هوای تنفسی
the open
U
هوای ازاد
heavy weather
U
هوای خراب
raininess
U
هوای بارانی
agglutinant
U
هوای التیام
out of doors
U
در هوای ازاد
hot blast
U
هوای دم داغ
airs
U
هوای دم هوا
aired
U
هوای دم هوا
air
U
هوای دم هوا
humid air
U
هوای نمناک
marsh malaria
U
هوای مردابی
circulationg air
U
هوای در گردش
dead air
U
هوای راکد
marine climate
U
اب و هوای دریایی
swelters
U
هوای گرم
sweltered
U
هوای گرم
swelter
U
هوای گرم
out of door
U
در هوای ازاد
liquid air
U
هوای مایع
emergency air
U
هوای اضطراری
carburetor air
U
هوای کاربراتور
intake air
U
هوای ورودی
broken weather
U
هوای بی قرار
blast roasting
U
تشویه با هوای دم
compressed air
U
هوای متراکم
humid air
U
هوای شرجی
low air pressure
U
فشار هوای کم
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
file compression utility
U
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
to cram
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
to mug up
[British E]
for an exam
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
to swot
[British E]
for an exam
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
acclimated
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com