English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dog clutch U پیوست دندانهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overbite U پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
bidentate U دو دندانهای
trident U سه دندانهای
tridentate U سه دندانهای
temporary teeth U دندانهای شیری
deciduous teeth U دندانهای شیری
incisor teeth U دندانهای پیش
cut gears U دندانهای بریدن
canine teeth U دندانهای نیش
mordant dye U رنگ دندانهای
molar teeth U دندانهای اسیا
saw tooth roof U بام دندانهای
rotten teeth U دندانهای پوسیده یافاسد
sarrated wire rope U طناب سیمی دندانهای
serrated vertical pulse U ضربه عمودی دندانهای
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
White regular teeth . U دندانهای سفید ومرتب ( یکدست )
orthodontia U مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
barbe U شال گردن یا روسری دندانهای ریز
orthodontics U مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
interdental consonant U حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
clutching U پیوست
therewith U به پیوست
tie bar U پیوست
bond U پیوست
clutches U پیوست
clutched U پیوست
enclosures U پیوست
annexation U پیوست
annexing U پیوست
appendix U پیوست
enclosure U پیوست
coupling U پیوست
annex U پیوست
annexes U پیوست
constipation U پیوست
clutch U پیوست
appendage U پیوست
appendages U پیوست
appendixes U پیوست
reunion U باز پیوست
reunions U باز پیوست
unite U بهم پیوست
unites U بهم پیوست
uniting U بهم پیوست
mains coupling U پیوست شبکه
enclosed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
coupling factor U ضریب پیوست
attributed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
affected [added] <adj.> <past-p.> U پیوست شده
affixed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
electron coupling U پیوست الکترونی
annexed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
attached <adj.> <past-p.> U پیوست شده
transformer coupling U پیوست ترانسفورماتور
sleeve coupling U پیوست تزویجی
jaw clutch coupling U پیوست دندانه
inductive exposure U پیوست القائی
impedance coupling U پیوست امپدانس
electric coupling U پیوست الکتریکی
coupling resistance U مقاومت پیوست
coupling of circuits U پیوست مدارها
inductance coupling U پیوست القائی
inductive coupling U پیوست القائی
coupling element U عنصر پیوست
flange coupling U پیوست صفحهای
intermediate coupling U پیوست واسطه
artillery annex U پیوست توپخانه
intelligence annex U پیوست اطلاعاتی
intelligence annex U پیوست اطلاعات
clutch coupling U پیوست کلاج
input coupling U پیوست ورودی
inductive flux linkage U پیوست القائی
appends U اویختن پیوست کردن
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
coupling coil U سیم پیچ پیوست
hose coupling U پیوست لوله پلاستیکی
impedance feedback U پیوست برگشت امپدانس
main coupling transformer U ترانسفورماتور پیوست شبکه
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
append U اویختن پیوست کردن
appended U اویختن پیوست کردن
appending U اویختن پیوست کردن
railroad coupling U پیوست یا تزویج راه اهن
inductive feedback U پیوست برگشت وارونه القائی
coupling instability U نااستواری پیوست تزلزل تزویج
enclose U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
coupling transformer U ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
attach U پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches U پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching U پیوست کردن ضمیمه کردن
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com