English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
sympetalous U پیوسته گلبرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gamopetalous U دارای گلبرگ پیوسته
Other Matches
petals U گلبرگ
apetalous U بی گلبرگ
petal U گلبرگ
monopetalous U دارای یک گلبرگ
polypetalous U جدا گلبرگ
calycle U کاسبرگ گلبرگ
corolla U جام گلبرگ
labium U لب شکافته گلبرگ
envelope U جام حلقهء گلبرگ
ligule U ملازه گلبرگ تسمهای
tetrapetalous U دارای چهار گلبرگ
envelopes U جام حلقهء گلبرگ
dodecapetalous U دارای دوازده گلبرگ
unipetalous U تک برگ دارای یک گلبرگ
away U پیوسته بطور پیوسته
petaline U وابسته به برگ گل مانند گلبرگ
picotee U میخک گلبرگ سفید یازرد
snowbush U انواع گیاهان سفید گلبرگ چای جرسی
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
on and on U پیوسته
on end U پیوسته
incessant U پیوسته
allied U پیوسته
legato U پیوسته
proximate U پیوسته
perpetually U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
continous U پیوسته
d. in U پیوسته
coalescent U پیوسته
coadunate U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
conjoint U پیوسته
for evermore U پیوسته
everywhen U پیوسته
alway U پیوسته
affined U پیوسته
ceaseless U پیوسته
annexed U پیوسته
incessantly U پیوسته
attached U پیوسته
eternal U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
cursive U پیوسته
bursts U پیوسته
continuous U پیوسته
continual U پیوسته
concomitant U پیوسته
non-stop U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
burst U پیوسته
unremittingly U پیوسته
syndetic U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
married U پیوسته
continued U پیوسته
contiguous U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
never ceasing U پیوسته
palmette U گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
end to end U سرهم پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous variable U متغیر پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous processing U پردازش پیوسته
collateral measures U اقدامت پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
ex post U بوقوع پیوسته
flow chip U براده پیوسته
vicinal U در همسایگی پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
to whittle at U پیوسته بریدن
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
linked list U لیست پیوسته
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
nid nod U پیوسته جنبیدن
nid nod U پیوسته جنباندن
symphsis U عضو پیوسته
insobriety U شرب پیوسته
inseparate U بهم پیوسته
full time U پیوسته کار
gamophyllous U پیوسته برگ
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
without rest U پیوسته لاینقطع
without intermission U پیوسته لاینقطع
incessant drinking U پیوسته گساری
indiscrete U بهم پیوسته
sustained yield U بازده پیوسته
peal U صدای پیوسته
compacts U بهم پیوسته
accrete U بهم پیوسته
burst mode U حالت پیوسته
adjoined U پیوسته بودن
compacted U بهم پیوسته
compact U بهم پیوسته
accretion U رشد پیوسته
conjunct U بهم پیوسته
compacting U بهم پیوسته
haunts U پیوسته امدن به
haunt U پیوسته امدن به
pealed U صدای پیوسته
peals U صدای پیوسته
adjoin U پیوسته بودن
adjoins U پیوسته بودن
whittle U پیوسته کم کردن
collective U بهم پیوسته
contiguous U همجوار پیوسته
diligency U کوشش پیوسته
diligence U کوشش پیوسته
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
against U پیوسته مجاور
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous error U خطای پیوسته
continuous duty U کار پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
forever U جاویدان پیوسته
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
pealing U صدای پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
continuous data U دادههای پیوسته
continuate U پیوسته بهم
burster U فرم پیوسته
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
always U پیوسته همه وقت
steadies U پیوسته ویکنواخت کردن
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
uniterrupted U پیوسته غیرمقطوع دایم
steady U پیوسته ویکنواخت کردن
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
statement with debate U بیانیه با بحث پیوسته
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
steadiest U پیوسته ویکنواخت کردن
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
to run on U بهم پیوسته بودن
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
to keep on U پیوسته نگاه داشتن
to hang together U باهم پیوسته یامتحدبودن
to chop and change U پیوسته تغییررای دادن
to breed in and in U پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
steadying U پیوسته ویکنواخت کردن
indiscretely U بطور بهم پیوسته
order about U پیوسته پی فرمان فرستادن
gamophyllous U دارای برگ پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
gamosepalous U دارای کاسبرگ پیوسته
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
he kept on speaking U پیوسته سخن میگفت
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous forms U فرم های پیوسته
steadied U پیوسته ویکنواخت کردن
continuous rating U کار پیوسته اسمی
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
without interruption U پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
full time U پیوسته کاری تمام وقت
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to move a bout U پیوسته جای خود را تغییردادن
linked pie/column graph U نمودار گرد و ستونی پیوسته
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
panoramically U بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
infield U کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
dialed U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
dial U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
grasshopper beam U تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com