Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to harp on one string
U
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
whittle
U
پیوسته کم کردن
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
to veer and heul
U
پیوسته تغییرعقیده دادن شل کردن وسفت کردن دراوردن
steadiest
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steadies
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steady
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steadied
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steadying
U
پیوسته ویکنواخت کردن
away
U
پیوسته بطور پیوسته
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
subduce
U
موضوع کردن
to expatiate on a subject
U
راجع یک موضوع زیادگویی کردن
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
questions
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
hold court
<idiom>
U
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
allied
U
پیوسته
ceaselessly
U
پیوسته
on and on
U
پیوسته
d. in
U
پیوسته
never ceasing
U
پیوسته
married
U
پیوسته
affined
U
پیوسته
incessantly
U
پیوسته
uninterrupted
U
پیوسته
on end
U
پیوسته
alway
U
پیوسته
everywhen
U
پیوسته
annexed
U
پیوسته
continued
U
پیوسته
coadunate
U
پیوسته
coalescent
U
پیوسته
in connexion with
U
پیوسته به
continous
U
پیوسته
proximate
U
پیوسته
non-stop
U
پیوسته
cursive
U
پیوسته
attached
U
پیوسته
legato
U
پیوسته
continual
U
پیوسته
eternal
U
پیوسته
continuous
U
پیوسته
syndetic
U
پیوسته
conjoint
U
پیوسته
for ever and aday
U
پیوسته
round-the-clock
U
پیوسته
incessant
U
پیوسته
burst
U
پیوسته
bursts
U
پیوسته
perpetually
U
پیوسته
unremittingly
U
پیوسته
concomitant
U
پیوسته
for evermore
U
پیوسته
ceaseless
U
پیوسته
contiguous
U
پیوسته
cohesive
U
به هم پیوسته
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
haunt
U
پیوسته امدن به
nid nod
U
پیوسته جنبیدن
adjoined
U
پیوسته بودن
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
continuous data
U
دادههای پیوسته
pealing
U
صدای پیوسته
against
U
پیوسته مجاور
continuous variable
U
متغیر پیوسته
flow chip
U
براده پیوسته
diligency
U
کوشش پیوسته
adjoin
U
پیوسته بودن
diligence
U
کوشش پیوسته
gamophyllous
U
پیوسته برگ
symphsis
U
عضو پیوسته
sympetalous
U
پیوسته گلبرگ
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
gamosepalous
U
پیوسته کاسبرگ
continuous processing
U
پردازش پیوسته
inseparate
U
بهم پیوسته
continuous phase
U
فاز پیوسته
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
forever
U
جاویدان پیوسته
adjoins
U
پیوسته بودن
continuous function
U
تابع پیوسته
thereunto
U
بضمیمیه ان پیوسته به ان
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
gamopetalous
U
پیوسته گلبرگ
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
insobriety
U
شرب پیوسته
peals
U
صدای پیوسته
continuous form
U
ورقه پیوسته
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
connected measures
U
اقدامت پیوسته
accrete
U
بهم پیوسته
burst mode
U
حالت پیوسته
conjunct
U
بهم پیوسته
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
peal
U
صدای پیوسته
continuate
U
پیوسته بهم
aggregate
U
بهم پیوسته
without rest
U
پیوسته لاینقطع
compacts
U
بهم پیوسته
indiscrete
U
بهم پیوسته
burster
U
فرم پیوسته
compacting
U
بهم پیوسته
incessant drinking
U
پیوسته گساری
ex post
U
بوقوع پیوسته
compacted
U
بهم پیوسته
aggregates
U
بهم پیوسته
without intermission
U
پیوسته لاینقطع
contiguous
U
همجوار پیوسته
collateral measures
U
اقدامت پیوسته
full time
U
پیوسته کار
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
vicinal
U
در همسایگی پیوسته
end to end
U
سرهم پیوسته
sustained yield
U
بازده پیوسته
collective
U
بهم پیوسته
to be in a state of f.
U
پیوسته درتغییربودن
linked list
U
لیست پیوسته
haunts
U
پیوسته امدن به
compact
U
بهم پیوسته
nid nod
U
پیوسته جنباندن
to whittle at
U
پیوسته بریدن
continuous error
U
خطای پیوسته
pealed
U
صدای پیوسته
continuous duty
U
کار پیوسته
accretion
U
رشد پیوسته
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
direct connected
U
ماشینهای بهم پیوسته
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
continuous forms
U
فرم های پیوسته
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
steadily
U
بطور پیوسته و یکنواخت
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
he kept on speaking
U
پیوسته سخن میگفت
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
to peg a way at some work
U
پیوسته درسرچیزی کارکردن
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
indiscretely
U
بطور بهم پیوسته
uniterrupted
U
پیوسته غیرمقطوع دایم
always
U
پیوسته همه وقت
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
statement with debate
U
بیانیه با بحث پیوسته
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
tractor feed
U
تغذیه کاغذ پیوسته
to breed in and in
U
پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
gamopetalous
U
دارای گلبرگ پیوسته
to chop and change
U
پیوسته تغییررای دادن
so let us always be kind
U
پیوسته مهربان باشیم
to run on
U
بهم پیوسته بودن
gamosepalous
U
دارای کاسبرگ پیوسته
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
to hang together
U
باهم پیوسته یامتحدبودن
gamophyllous
U
دارای برگ پیوسته
companionate
U
بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
true or sternal ribs
U
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
to keep the track of something
U
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to move a bout
U
پیوسته جای خود را تغییردادن
to be connected
U
بهم پیوسته
[متصل]
بودن
terraces
U
ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace
U
ردیف خانههای بهم پیوسته
full time
U
پیوسته کاری تمام وقت
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
linked pie/column graph
U
نمودار گرد و ستونی پیوسته
without interruption
U
پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
panoramically
U
بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
croft
U
زمین قابل کشت پیوسته بخانه
crofts
U
زمین قابل کشت پیوسته بخانه
feeding storm
U
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
close grained
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
infield
U
کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
dial
U
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed
U
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled
U
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials
U
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com