Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bidder
U
پیشنهاد دهنده
bidders
U
پیشنهاد دهنده
mover
U
پیشنهاد دهنده
offerer
U
پیشنهاد دهنده
offeror
U
پیشنهاد دهنده
propounder
U
پیشنهاد دهنده
suggester
U
پیشنهاد دهنده
tenderer
U
پیشنهاد دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bidder
U
پیشنهاد دهنده در حراج
bidders
U
پیشنهاد دهنده در حراج
mover
U
پیشنهاد کننده تکان دهنده
tenderer
U
پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
Other Matches
they rejected his proposition
U
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offer
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bid
U
پیشنهاد
tenderest
U
پیشنهاد
overture
U
پیشنهاد
offer
U
پیشنهاد
application
U
پیشنهاد
tendering
U
پیشنهاد
purposes
U
پیشنهاد
purpose
U
پیشنهاد
offered
U
پیشنهاد
offer
U
پیشنهاد
tender
U
پیشنهاد
suggestions
U
پیشنهاد
proposal
U
پیشنهاد
recommendations
U
پیشنهاد
recommendation
U
پیشنهاد
proposals
U
پیشنهاد
offers
U
پیشنهاد
suggestion
U
پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد
proposal
U
پیشنهاد
proposition
U
پیشنهاد
bidders
U
پیشنهاد
overtures
U
پیشنهاد
proffer
U
پیشنهاد
proffered
U
پیشنهاد
proffers
U
پیشنهاد
proffering
U
پیشنهاد
motions
U
پیشنهاد
bidder
U
پیشنهاد
propositioned
U
پیشنهاد
propositioning
U
پیشنهاد
propositions
U
پیشنهاد
plea
U
پیشنهاد
pleas
U
پیشنهاد
motioning
U
پیشنهاد
overture
U
پیشنهاد
overtures
U
پیشنهاد ها
motion
U
پیشنهاد
offers
U
پیشنهاد ها
applications
U
پیشنهاد ها
bids
U
پیشنهاد
motioned
U
پیشنهاد
motion
[politic]
U
پیشنهاد
proposals
U
پیشنهاد ها
to make overtures
U
پیشنهاد کردن
acceptances
U
تصویب یک پیشنهاد
acceptance
U
تصویب یک پیشنهاد
recommendation
U
نامه پیشنهاد
peace offerings
U
پیشنهاد صلح
peace offering
U
پیشنهاد صلح
bid
U
پیشنهاد کردن
proposal form
U
فرم پیشنهاد
overbid
U
پیشنهاد زیادتر
tendering form
U
ورقه پیشنهاد
bid
U
پیشنهاد مناقصه
recommendations
U
نامه پیشنهاد
suggests
U
پیشنهاد کردن
suggesting
U
پیشنهاد کردن
suggested
U
پیشنهاد کردن
suggest
U
پیشنهاد کردن
recommends
U
پیشنهاد کردن
recommending
U
پیشنهاد کردن
propounds
U
پیشنهاد کردن
propounding
U
پیشنهاد کردن
propound
U
پیشنهاد کردن
proposing
U
پیشنهاد کردن
proposes
U
پیشنهاد کردن
proposal of marriage
U
پیشنهاد عروسی
recommend
U
پیشنهاد کردن
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
proposed
U
پیشنهاد کردن
proposer
U
پیشنهاد کننده
offer curve
U
منحنی پیشنهاد
bids
U
پیشنهاد خرید
firm offer
U
پیشنهاد قطعی
bid
U
پیشنهاد خرید
bid
U
پیشنهاد دادن
advance
پیشنهاد کردن
advancing
پیشنهاد کردن
suggestible
U
پیشنهاد کردنی
bid
U
پیشنهاد مزایده
counterbid
U
پیشنهاد متقابل
offer
U
پیشنهاد کردن
offered
U
پیشنهاد کردن
firm offer
U
پیشنهاد ثابت
project
U
پیشنهاد کردن
bid
U
پیشنهاد حراج
bids
U
پیشنهاد دادن
bids
U
پیشنهاد مزایده
bids
U
پیشنهاد حراج
projects
U
پیشنهاد پلان
bids
U
پیشنهاد کردن
bids
U
پیشنهاد مناقصه
projects
U
پیشنهاد کردن
projected
U
پیشنهاد پلان
projected
U
پیشنهاد کردن
project
U
پیشنهاد پلان
offers
U
پیشنهاد کردن
counter offer
U
پیشنهاد متقابل
propose
U
پیشنهاد کردن
proposition
U
گزاره پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد دادن
tender
U
پیشنهاد دادن
tenderest
U
پیشنهاد دادن
propositions
U
گزاره پیشنهاد
propositioning
U
گزاره پیشنهاد
tendering
U
پیشنهاد دادن
propositioned
U
گزاره پیشنهاد
suggestions
U
پیشنهاد القاء
bidder
U
پیشنهاد کننده
acceptance of offer
U
قبولی پیشنهاد
bidders
U
پیشنهاد کننده
suggestion
U
پیشنهاد القاء
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
bidding
U
پیشنهاد مزایده کردن
proffered
U
تقدیم پیشنهاد کردن
proffer
U
تقدیم پیشنهاد کردن
proffering
U
تقدیم پیشنهاد کردن
consult
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
projects
U
طرح یا پیشنهاد کردن
bid against
U
پیشنهاد بهتری دادن
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
proffers
U
تقدیم پیشنهاد کردن
consulted
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
request for proposal
U
تقاضا برای پیشنهاد
to pop the question
U
پیشنهاد عروسی کردن
proforma
U
پیشنهاد فروش کالا
consults
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
to make a motion
U
پیشنهاد کردن بر ان شدن
projected
U
طرح یا پیشنهاد کردن
project
U
طرح یا پیشنهاد کردن
tendering
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
offer for sale
U
پیشنهاد جهت فروش
proposal
U
پیشنهاد
[برنامه ای یا طرحی]
My advice is ...
U
پیشنهاد من این است ...
suggestion
U
افهار عقیده پیشنهاد
suggestions
U
افهار عقیده پیشنهاد
tender
U
پیشنهاد ادای دین
tender
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد ادای دین
tender
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tenderest
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tendering
U
پیشنهاد ادای دین
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
pull one's socks up
<idiom>
U
پیشنهاد عالی دادن
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
bidden
U
خواندن پیشنهاد دادن
Many explanations were proffered.
U
توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
tenderest
U
پیشنهاد ادای دین
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
bid
U
پیشنهاد کردن توپ زدن
bids
U
پیشنهاد کردن توپ زدن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
put in
U
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
propound
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propone
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
Please consider my suggestion.
U
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
moved
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moves
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
to offer somebody a lift
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to give somebody an ultimatum
U
به کسی آخرین پیشنهاد را دادن
[در معامله ای]
Why do you ridicule my suggestion?
U
چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
The suggestion didn't go down very well with our boss.
U
کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
You yourself suggested it , didt you ?
U
مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
take over bid
U
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
You can't refuse me that !
U
این
[درخواست یا پیشنهاد مرا]
را باید قبول کنید!
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
centronics interface
U
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
U
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
banns
U
اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
In regard to the proposed changes I think we need more information.
U
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com