English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
bidder U پیشنهاد
bidders U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
offered U پیشنهاد
offers U پیشنهاد
suggestion U پیشنهاد
suggestions U پیشنهاد
tender U پیشنهاد
tendered U پیشنهاد
tenderest U پیشنهاد
tendering U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
overtures U پیشنهاد
recommendation U پیشنهاد
recommendations U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
proposals U پیشنهاد
purpose U پیشنهاد
purposes U پیشنهاد
motion U پیشنهاد
motioned U پیشنهاد
motioning U پیشنهاد
motions U پیشنهاد
plea U پیشنهاد
pleas U پیشنهاد
proffer U پیشنهاد
proffered U پیشنهاد
proffering U پیشنهاد
proffers U پیشنهاد
bid U پیشنهاد
bids U پیشنهاد
proposition U پیشنهاد
propositioned U پیشنهاد
propositioning U پیشنهاد
propositions U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
application U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
motion [politic] U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offers U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered U پیشنهاد کردن پیشنهاد
applications U پیشنهاد ها
offers U پیشنهاد ها
proposals U پیشنهاد ها
overtures U پیشنهاد ها
bid U پیشنهاد کردن
advancing پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد مناقصه
bids U پیشنهاد کردن
suggests U پیشنهاد کردن
suggesting U پیشنهاد کردن
advance پیشنهاد کردن
proposition U گزاره پیشنهاد
bids U پیشنهاد مزایده
bids U پیشنهاد دادن
bids U پیشنهاد خرید
bids U پیشنهاد مناقصه
bids U پیشنهاد حراج
bid U پیشنهاد حراج
suggestible U پیشنهاد کردنی
bid U پیشنهاد خرید
bid U پیشنهاد دادن
to make overtures U پیشنهاد کردن
propositioned U گزاره پیشنهاد
acceptance of offer U پذیرش پیشنهاد
acceptance of offer U قبولی پیشنهاد
projected U پیشنهاد کردن
overbid U پیشنهاد زیادتر
offeror U پیشنهاد دهنده
counter offer U پیشنهاد متقابل
firm offer U پیشنهاد قطعی
firm offer U پیشنهاد ثابت
offerer U پیشنهاد دهنده
mover U پیشنهاد دهنده
offer curve U منحنی پیشنهاد
proposal form U فرم پیشنهاد
proposal of marriage U پیشنهاد عروسی
projects U پیشنهاد پلان
project U پیشنهاد پلان
counterbid U پیشنهاد متقابل
propositioning U گزاره پیشنهاد
tenderer U پیشنهاد دهنده
suggester U پیشنهاد دهنده
projects U پیشنهاد کردن
propositions U گزاره پیشنهاد
projected U پیشنهاد پلان
propounder U پیشنهاد دهنده
proposer U پیشنهاد کننده
offer to purchase U پیشنهاد خرید
tender U پیشنهاد دادن
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
offer U پیشنهاد کردن
bidder U پیشنهاد کننده
project U پیشنهاد کردن
tendering U پیشنهاد دادن
bidder U پیشنهاد دهنده
bidders U پیشنهاد کننده
offered U پیشنهاد کردن
peace offering U پیشنهاد صلح
offers U پیشنهاد کردن
suggestion U پیشنهاد القاء
peace offerings U پیشنهاد صلح
suggestions U پیشنهاد القاء
recommendation U نامه پیشنهاد
recommendations U نامه پیشنهاد
bidders U پیشنهاد دهنده
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
propose U پیشنهاد کردن
suggested U پیشنهاد کردن
propounding U پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد مزایده
propounds U پیشنهاد کردن
recommend U پیشنهاد کردن
recommending U پیشنهاد کردن
recommends U پیشنهاد کردن
suggest U پیشنهاد کردن
tendering form U ورقه پیشنهاد
propound U پیشنهاد کردن
proposes U پیشنهاد کردن
tenderest U پیشنهاد دادن
proposing U پیشنهاد کردن
proposed U پیشنهاد کردن
tendered U پیشنهاد دادن
Many explanations were proffered. U توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
pull one's socks up <idiom> U پیشنهاد عالی دادن
My advice is ... U پیشنهاد من این است ...
to pop the question U پیشنهاد عروسی کردن
to make a motion U پیشنهاد کردن بر ان شدن
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
project U طرح یا پیشنهاد کردن
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
tendered U پیشنهاد ادای دین
suggestion U افهار عقیده پیشنهاد
proffer U تقدیم پیشنهاد کردن
proffered U تقدیم پیشنهاد کردن
proffering U تقدیم پیشنهاد کردن
proffers U تقدیم پیشنهاد کردن
bidden U خواندن پیشنهاد دادن
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
tenderest U تقدیم کردن پیشنهاد
suggestions U افهار عقیده پیشنهاد
tender U تقدیم کردن پیشنهاد
tendered U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered U تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest U پیشنهاد ادای دین
tenderest U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering U تقدیم کردن پیشنهاد
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender U پیشنهاد ادای دین
tendering U پیشنهاد ادای دین
tendering U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bidding U پیشنهاد مزایده کردن
bid against U پیشنهاد بهتری دادن
offer for sale U پیشنهاد جهت فروش
consulted U پیشنهاد خواستن از یک خبره
consult U پیشنهاد خواستن از یک خبره
projects U طرح یا پیشنهاد کردن
consults U پیشنهاد خواستن از یک خبره
proforma U پیشنهاد فروش کالا
projected U طرح یا پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد کردن توپ زدن
tenderer U پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
mover U پیشنهاد کننده تکان دهنده
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
bids U پیشنهاد کردن توپ زدن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین پیشنهاد را دادن [در معامله ای]
The suggestion didn't go down very well with our boss. U کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
Why do you ridicule my suggestion? U چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
You yourself suggested it , didt you ? U مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
You can't refuse me that ! U این [درخواست یا پیشنهاد مرا] را باید قبول کنید!
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? U آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
centronics interface U واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
In regard to the proposed changes I think we need more information. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
banns U اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
popular front U ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
propositioned U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositioning U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositions U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
proposition U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com