English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lunge U پیشروی ناگهانی خیز
lunged U پیشروی ناگهانی خیز
lunges U پیشروی ناگهانی خیز
lunging U پیشروی ناگهانی خیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advance U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing U پیشروی پیشروی کردن
advances U پیشروی پیشروی کردن
advance U پیشروی پیشروی کردن
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
proceedings U پیشروی ها
advancing پیشروی
onrush U پیشروی
advances U پیشروی ها
progression U پیشروی
improvement U پیشروی
victories U پیشروی
advance U پیشروی
advance پیشروی
march U پیشروی
progress U پیشروی
progression U پیشروی
progressions U پیشروی
marching U پیشروی
marches U پیشروی
victory U پیشروی
marched U پیشروی
antecedence U پیشروی
precession U پیشروی
head way U پیشروی
set forward U فشار پیشروی
progressing U پیشرفت پیشروی
progresses U پیشرفت پیشروی
advances U : پیشروی پیشرفت
advances U پیشرفت پیشروی
progressed U پیشرفت پیشروی
advancing U پیشرفت پیشروی
advance U پیشرفت پیشروی
progress U پیشرفت پیشروی
law of progression U قانون پیشروی
gain ground U پیشروی کردن
birl U پیشروی باچرخیدن
marine transgression U پیشروی دریا
axis of advance U محور پیشروی
saltation U پیشروی بتدریج
self advancement U پیشروی نفس
advance force U نیروی پیشروی
speed of advance U سرعت پیشروی
grind out U پیشروی مختصر
get by U مخفیانه پیشروی کردن
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
ground grainer U مهاجمی که پیشروی میکند
heads up U وضعیت مسیر پیشروی
sitzkrieg U جنگ بدون پیشروی
advance march U پیشروی حرکت به جلو
heads up U سمت مسیر پیشروی
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
sternway U پیشروی ناواز سمت پاشنه
steerage way U پیشروی در سمت حرکت یکان
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
block U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
advance variation U واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
blocks U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course U جهت پیشروی نوار مین روبی
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
accompanying fire U اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
chains U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
spontaneity U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
precipitated U ناگهانی
snap U ناگهانی
snaps U ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
snapping U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
snapped U ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
sudden U ناگهانی
strike U تک ناگهانی
precipitate U ناگهانی
abrupt U ناگهانی
crashing U ورشکستگی ناگهانی
power surge U برق ناگهانی
booms U ترقی ناگهانی
crashes U ورشکستگی ناگهانی
peripeteia U تغییر ناگهانی
shock U هراس ناگهانی
crashingly U ورشکستگی ناگهانی
random U مسیر ناگهانی
snaps U شتابزدگی ناگهانی
claps U صدای ناگهانی
snapping U شتابزدگی ناگهانی
snap U شتابزدگی ناگهانی
clapping U صدای ناگهانی
clapped U صدای ناگهانی
snapped U شتابزدگی ناگهانی
clap U صدای ناگهانی
killings U توفیق ناگهانی
killing U توفیق ناگهانی
saltus U انتقال ناگهانی
saltation U جنبش ناگهانی
opportunity target U هدف ناگهانی
crashed U ورشکستگی ناگهانی
crash U ورشکستگی ناگهانی
burst force U نیروی ناگهانی
spurting U خروج ناگهانی
break down U سقوط ناگهانی
spurts U خروج ناگهانی
spurts U افزایش ناگهانی
blow out U خروج ناگهانی
to bolt U ناگهانی جهیدن
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
sudden death U مرگ ناگهانی
sudden-death U مرگ ناگهانی
suddenly U بطور ناگهانی
explosive U یورش ناگهانی
abruption U قطع ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
irruption U ایجاد ناگهانی
scream U ناگهانی گفتن
screamed U ناگهانی گفتن
screams U ناگهانی گفتن
detonation U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
flaw U اشوب ناگهانی
flaws U اشوب ناگهانی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
flare up U غضب ناگهانی
flare up U اشتعال ناگهانی
sortie U حمله ناگهانی
sorties U حمله ناگهانی
spurt U خروج ناگهانی
accidental war U جنگ ناگهانی
canvassing U حمله ناگهانی
fright U ترس ناگهانی
in one's tracks <idiom> U ناگهانی ،بیدرنگ
walk out <idiom> U ناگهانی رفتن
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
all of a sudden <idiom> U به طور ناگهانی
twitch U تکان ناگهانی
nosediving U افت ناگهانی
twitch U انقباض ناگهانی
twitched U تکان ناگهانی
twitched U انقباض ناگهانی
twitches U تکان ناگهانی
twitches U انقباض ناگهانی
twitching U تکان ناگهانی
nosedives U افت ناگهانی
twitching U انقباض ناگهانی
lunging U حمله ناگهانی
frights U ترس ناگهانی
accident U مصیبت ناگهانی
accidents U مصیبت ناگهانی
bump U تکان ناگهانی
gusts U باد ناگهانی
gust U باد ناگهانی
lunge U حمله ناگهانی
lunged U حمله ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
lunges U حمله ناگهانی
canvasses U حمله ناگهانی
canvassed U حمله ناگهانی
canvass U حمله ناگهانی
boom U ترقی ناگهانی
boomed U ترقی ناگهانی
brainwaves U الهام ناگهانی
flicking U تکان ناگهانی
nosedived U افت ناگهانی
xenogenesis U خلق ناگهانی
flicked U تکان ناگهانی
raiding U حمله ناگهانی
brainwave U الهام ناگهانی
nosedive U افت ناگهانی
flick U تکان ناگهانی
shocks U هراس ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com