English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kow-tow U پیشانی بر زمین نهادن
kow-towed U پیشانی بر زمین نهادن
kow-towing U پیشانی بر زمین نهادن
kow-tows U پیشانی بر زمین نهادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to knock head U پیشانی برخاک نهادن
kotow U پیشانی برخاک نهادن
kowtow U پیشانی برخاک نهادن
kow-tows U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head U چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-towing U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kowtow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
sinciput U پیشانی
haffit U پیشانی
fascias U پیشانی
frontal U پیشانی
foreheand U پیشانی
face U پیشانی
fascia U پیشانی
haffet U پیشانی
forehead U پیشانی
brows U پیشانی
front face U پیشانی
foreheads U پیشانی
front view U پیشانی
faces U پیشانی
brow U پیشانی
metopic U وابسته به پیشانی
riser U پیشانی پله
crownet U پیشانی بند
retreating forehead U پیشانی تو رفته
head band U پیشانی بند
prefrontal U پیش پیشانی
coronet U پیشانی بند
frontal bone U استخوان پیشانی
coronets U پیشانی بند
frontal lobe U قطعه پیشانی
frontlet U پیشانی بند
entablature U پیشانی در معماری
headband U پیشانی بند
headbands U پیشانی بند
head lamp U چراغ پیشانی
face U پیشانی جنگی گلنگدن
shim U خط سفید پیشانی اسب
frontonasal U مربوط به پیشانی وبینی
foretop U کاکل موی پیشانی
frontomalar bone U استخوان پیشانی وگونه
faces U پیشانی جنگی گلنگدن
frontomalar U مربوط به پیشانی وگونه
prefrontal cortex U قشر پیش پیشانی
nasofrontal U وابسته به بینی و پیشانی
frontal association area U منطقه ارتباطی پیشانی
white face U جانور پیشانی سفید
forelock U کاکل موی پیشانی
frontlet U پیشانی اسب وغیره
forelocks U کاکل موی پیشانی
corsa U [پیشانی در گچ بری سر ستونها]
frontal lobe syndrome U نشانگان قطعه پیشانی
beetle brow U پیشانی پیش امده
bevelled edge weld U جوش درز پیشانی
diadems U سربندیا پیشانی بند پادشاهان
phylactery U پیشانی بند وباز وبند
fronting U خط اول میدان رزم پیشانی
front U خط اول میدان رزم پیشانی
sinus U درون حفرههای پیشانی وگونه ها
breech head U پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
glabella U برامدگی پیشانی میان دو ابرو
sinuses U درون حفرههای پیشانی وگونه ها
diadem U سربندیا پیشانی بند پادشاهان
lovelock U طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
frisette U حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
architrave-cornice U [پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
cocks U کج نهادن
investing U نهادن
cocking U کج نهادن
cock U کج نهادن
invests U نهادن
invested U نهادن
invest U نهادن
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to lay it on with a trowel U نهادن قراردادن
inter U در قبر نهادن
interred U در قبر نهادن
interring U در قبر نهادن
to step in U قدم نهادن در
inters U در خاک نهادن
inters U در قبر نهادن
interred U در خاک نهادن
to lay the foundations of U بنیاد نهادن
to set on foot آغاز نهادن
incage U درقفس نهادن
shuts U برهم نهادن
shut U برهم نهادن
to cage up U درقفس نهادن
doin U روبخرابی نهادن
to set a trap U دام نهادن
entitle U نام نهادن
inter U در خاک نهادن
vat U در خمره نهادن
exposure U در معرض نهادن
enmesh U دردام نهادن
exposures U در معرض نهادن
to assume the a U بنیادجنگ نهادن
incarcerate U در زندان نهادن
incarcerated U در زندان نهادن
entitling U نام نهادن
entitles U نام نهادن
to walk in U قدم نهادن در
to step inside U قدم نهادن در
incarcerating U در زندان نهادن
incarcerates U در زندان نهادن
exposed U در معرض نهادن
bottom U بنیان نهادن
to dig up the hatchet U اغازجنگ نهادن
inearth U درخاک نهادن
inhume U در خاک نهادن
intitle U نام نهادن
cages U درقفس نهادن
inchoate U بنیاد نهادن
to fall tl blows U اغازجنگ نهادن
cage U درقفس نهادن
overtaxing U بارسنگین نهادن بر
overtaxes U بارسنگین نهادن بر
overtaxed U بارسنگین نهادن بر
title U نام نهادن
overtax U بارسنگین نهادن بر
titles U نام نهادن
lay down U کنارگذاشتن در کف نهادن
bottoms U بنیان نهادن
instituting U بنیاد نهادن
institutes U بنیاد نهادن
instituted U بنیاد نهادن
vats U در خمره نهادن
to take to U اغاز نهادن
shutting U برهم نهادن
incept U بنیاد نهادن
institute U بنیاد نهادن
interring U در خاک نهادن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
head space U فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
To lay the foundation. U پی نهادن ( پی ریزی کردن )
to take a step forward U یک قدم پیش نهادن
to bell the cat U زین برگرگ نهادن
setting up U نهادن مرتب کردن
to step aside U بیکسو گام نهادن
set U نهادن مرتب کردن
sets U نهادن مرتب کردن
lay by the heels U در بند یا زندان نهادن
enmesh U گرفتارکردن درشبکه نهادن
lay fast by the heels U در بند یا زندان نهادن
die down U روبزوال نهادن مردن
To lay a wreath ( of flowers ). U دسته ( تاج ) گه نهادن
pullulate U اغاز توسعه نهادن
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
english toy spaniel U نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
to lay by the heels U در بند نهادن بزمین زدن
entered U بدست اوردن قدم نهادن در
immesh U در دام نهادن گرفتار کردن
enter U بدست اوردن قدم نهادن در
begins U اغاز نهادن شروع کردن
begin U اغاز نهادن شروع کردن
uplift U متعال ساختن روبتعالی نهادن
submitting U گردن نهادن مطیع شدن
submitted U گردن نهادن مطیع شدن
submit U گردن نهادن مطیع شدن
enters U بدست اوردن قدم نهادن در
uplifts U متعال ساختن روبتعالی نهادن
submits U گردن نهادن مطیع شدن
dentil-band U [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
enchain U در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
outmatch U عقب گذاشتن قدم فراتر نهادن از
get through <idiom> U کاری شاق را با موفقیت پشت سر نهادن
to step out U گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
overreaches U پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreach U پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
enfetter U دربند نهادن درقید عبودیت ازردن
overreached U پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreaching U پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com