English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
episcopalian U پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians U پیرو کلیسای اسقفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
episcopal U مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
lady-chapel U [کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
reunionism U دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
bishopric U اسقفی
prelatism U اسقفی
episcopate U رتبه اسقفی
diocesan U جزوحوزه اسقفی
prelacy U مقام اسقفی
bishopric U مقام اسقفی
see U مقر یا حوزه اسقفی
mitring U استعمال تاج اسقفی
sees U مقر یا حوزه اسقفی
mitring U انتصاب بمقام اسقفی
crosier U عصای اسقفی یاکشیشی
mitering U استعمال تاج اسقفی
crozier U عصای اسقفی یاکشیشی
mitering U انتصاب بمقام اسقفی
cathedratic U وابسته بکرسی بامقام اسقفی
pontify U سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
pontificates U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontifical U وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
pontificate U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificated U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificating U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pastoralism U روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
pontificalia U جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
prelatess U زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
romanist U عضو کلیسای رم
popery U کلیسای کاتولیک رم
minster U کلیسای بزرگ
kirk U کلیسای اسکاتلند
greek church U کلیسای شرقی
Church of England U کلیسای انگلستان
the orthodox church U کلیسای ارتودوکس
the orthodox church U کلیسای خاور
st peter's U کلیسای سن پیر
greek church U کلیسای خاور
Coptic Church U کلیسای قبطی
cross-doomed U کلیسای گنبددار
cathedral U کلیسای جامع
cross-church U کلیسای صلیبی
cathedrals U کلیسای جامع
chapels U کلیسای کوچک
chapel U کلیسای کوچک
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
Collegiate church U کلیسای وقف ایتام
laura U صومعه کلیسای شرقی
greek catholic U عضو کلیسای شرقی
nonconformist U مخالف کلیسای رسمی
canon low U قانون کلیسای کاتولیک
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
greed orthodox U کلیسای ارتدکس یونانی
Catholic U عضو کلیسای کاتولیک
Catholics U عضو کلیسای کاتولیک
nonconformists U مخالف کلیسای رسمی
established church U کلیسای قانونی و شرعی
C. of E U مخفف کلیسای انگلیس
orthodoxly U بشیوه کلیسای خاور
archimandrite U رئیس دیر در کلیسای شرقی
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
gregorian U وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
presbyterian U وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
anglicanism U اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
nestorian U کلیسای نسطوری قدیم ایران
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
Coptic Church U کلیسای بومی مصر و اتیوپی
Roman Catholics U وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholic U وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Cluny U [کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
abbey U کلیسا نام کلیسای وست مینستر
jacobite U عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
lutheran U وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
lateran U نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
abbeys U کلیسا نام کلیسای وست مینستر
lector U قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
slaving U پیرو
slave U پیرو
follower U پیرو
slaved U پیرو
slaves U پیرو
sequacious U پیرو
sequela U پیرو
henchmen U پیرو
followers U پیرو
sequent U پیرو
succedaneous U پیرو
thereinafter U پیرو ان
satellite U پیرو
satellites U پیرو
secondary planet U پیرو
henchman U پیرو
pursuant U پیرو
follwer U پیرو
to heel U پیرو
cohort U پیرو
cohorts U پیرو
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
platonist U پیرو افلاطون
shiite U پیرو شیعه
true-blue U پیرو متعصب
succedent U پیرو متعاقب
rightteous U پیرو شریعت
leninist U پیرو لنین
satellite processor U پردازشگر پیرو
law-abiding U پیرو قانون
adherents U تابع پیرو
disciples U پیرو هواخواه
disciple U پیرو هواخواه
sidekicks U ادم پیرو
sidekick U ادم پیرو
platonic U پیرو افلاطون
faddish U پیرو مد زودگذر
obedient to the law U پیرو قانون
vassal U تابع پیرو
vassals U تابع پیرو
adherent U تابع پیرو
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. U کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
mantelletta U شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
sunnite U پیرو مذهب سنت
stoic U پیرو فلسفه رواقیون
partisan U حامی پیرو متعصب
partisans U حامی پیرو متعصب
socratic U پیرو حکمت سقراط
slave mode U حالت پیرو یا برده
realists U پیرو مکتب realism
realist U پیرو مکتب realism
wagnerian U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
epicures U پیرو عقیده اپیکور
conservative U پیرو سنت قدیم
classical U پیرو سبکهای باستانی
epicure U پیرو عقیده اپیکور
stoical U پیرو فلسفه رواقیون
wesleyan U پیرو جان وسلی
wagnerite U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
shiite U پیرو مذهب شیعه
shia U پیرو مذهب شیعه
pragmatist U پیرو فلسفه عملی
conservatives U پیرو سنت قدیم
partizan U حامی پیرو متعصب
master slave system U سیستم راهبر پیرو
religionist U پیرو متعصب دین
dialectician U پیرو منطق استدلالی
biretta U یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
kantian U وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
manichean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
pythagorean U پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
manichaean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
governmentalize U پیرو و تابع قانون کردن
sensuous U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
malthusian U پیرو عقیده توماس مالتوس
major party U حزب سیاسی پیرو درانتخابات
manichee U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
atistotelian U وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
sensuously U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
to be at the foot of any one پیرو یا شاگرد کسی بودن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
rabbinist U پیرو خاخام هایاعلمای یهود
platonize U پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynics U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
cynic U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
pindaric U پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
drum majorette U زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
pontificates U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
sunni U اهل سنت پیرو مذهب سنت
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com