Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pedantry or pedantism
U
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pedantize
U
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
theorization
U
تحقیقات نظری استدلال نظری
ink hard terms
U
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
energetics
U
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
precendence rules
U
قواعد تقدم
hund rules
U
قواعد هوند
physically
U
با قواعد طبیعی
commutation rules
U
قواعد جابجایی
regvlarity
U
مطابقه با قواعد
fleming's rules
U
قواعد فلمینگ
rules
U
قواعد بازی
selection rules
U
قواعد گزینش
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
rules for forming plurals
U
قواعد جمع بندی
phonetically
U
از روی قواعد صدا
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
inference rule
U
قواعد استنتاج
[منطق]
bookish
U
کتابی
scribal
U
کتابی
by the book
U
کتابی
literay
U
کتابی
bookman
U
کتابی
literary
U
کتابی
geometrize
U
با قواعد هندسی درست کردن
format
U
قواعد دستورات زمان اسمبلی
transformation rule
U
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
format
U
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
geometrize
U
از روی قواعد هندسی کارکردن
formats
U
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
rule of inference,
U
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
formats
U
قواعد دستورات زمان اسمبلی
credenza
U
قفسه یا جا کتابی
the a of a book
U
خوانندگان کتابی
carpenter stopper
U
خفت کتابی
book learning
U
علم کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
U
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
U
ویرایش
[کتابی]
Duch arch
U
قوس کتابی
disassemble
U
ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی
syntactical
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
lawmerchant
U
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
grammatical
U
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
syntactic
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
purview of a book
U
انچه کتابی فرامیگیرد
delectus
U
کتابی که پارههای برگزیده
needle book
U
سوزن دان کتابی
to inset a sheet in a book
U
برگی را در کتابی گذاشتن
To bind a book.
U
کتابی را جلد کردن
when reading a book
U
در حال خواندن کتابی
bookplayer
U
شطرنج باز کتابی
flex x
U
خرج انفجار کتابی
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
U
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
he presented abook to me
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
the forthcoming book
U
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to wade through a book
U
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
book draw
U
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
he presented me with a book
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
with out book
U
برون سند کتابی ازبر
double standard
U
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
extend
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
grammatical error
U
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
extends
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extending
U
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
IMA
U
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
to put any one through a book
U
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
propriety
U
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleaf
U
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
rubricator
U
کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleave
U
برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
illegal
U
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
inference
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inferences
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
imitation
U
پیروی
sequacity
U
پیروی
amenableness
U
پیروی
subjection
U
پیروی
following
U
پیروی
subsequent
U
پیروی
imitations
U
پیروی
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
to prefix a chapter to a book
U
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
grangerism
U
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
what not
U
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
opinionative
U
نظری
theoretic
U
نظری
visionary
U
نظری
armchairs
U
نظری
visionaries
U
نظری
indiscrimination
U
بی نظری
armchair
U
نظری
theoretical
U
نظری
infix notation
U
روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
formatter
U
سخت تافزار یا نرم افزاری که متن را طبق قواعد مشخصی مرتب میکند
follows
U
پیروی استنباط
faddism
U
پیروی از مد زودگذر
conformed
U
پیروی کردن
pursuitmeter
U
پیروی سنج
law abidingness
U
پیروی قانون
autonomy
U
خود پیروی
follow
U
پیروی کردن از
listen
U
پیروی کردن از
listened
U
پیروی کردن از
go by
U
پیروی کردن از
orinality
U
پیروی ابتکار
follows
U
پیروی کردن از
followed
U
پیروی استنباط
followed
U
پیروی کردن از
listens
U
پیروی کردن از
follow
U
پیروی استنباط
listening
U
پیروی کردن از
religiousness
U
پیروی مذهب
to follow the example of
U
پیروی کردن از
sectarianism
U
پیروی از یک فرقه
to do after
U
پیروی کردن
conform
U
پیروی کردن
conformance
U
پیروی متابعت
conscientiousness
U
پیروی وجدان
conforms
U
پیروی کردن
sensuousness
U
پیروی جسمانی
conforming
U
پیروی کردن
conventionalism
U
پیروی از رسوم
theoretical frequency
U
بسامد نظری
metapolitics
U
سیاسیات نظری
theoretical mode
U
نمای نظری
narrow minddedness
U
کوتع نظری
metaphsics
U
فلسفه نظری
theoretical competition
U
رقابت نظری
theoretical chemistry
U
شیمی نظری
revisionary
U
تجدید نظری
sight check
U
مقابله نظری
subjectivism
U
حالت نظری
latitudinarianism
U
وسیع نظری
notionalist
U
عالم نظری
a priori
U
تئوری و نظری
provinciality
U
تنگ نظری
peninsularity
U
تنگ نظری
unique in every sense of the word
U
از هر نظری بی مانند
pure mathematics
U
ریاضیات نظری
theoretical plate
U
بشقابک نظری
theoretical value
U
مقدار نظری
theoretical span
U
دهانه نظری
theoretical setting
U
غروب نظری
theoretical rising
U
طلوع نظری
oversight
U
اشتباه نظری
erotics
U
عشق نظری
theories
U
تحقیقات نظری
span
U
دهانه نظری
spanned
U
دهانه نظری
spanning
U
دهانه نظری
spans
U
دهانه نظری
theories
U
اصول نظری
theories
U
علم نظری
theory
U
اصول نظری
theory
U
علم نظری
oversights
U
اشتباه نظری
theory
U
تحقیقات نظری
expected value
U
مقدار نظری
theoretical type
U
سنخ نظری
parochialism
U
کوته نظری
illiberal views
U
تنگ نظری
objectivity
U
اصل بی نظری
objectivity
U
بیطرفی و بی نظری
inspectional
U
نظری دیدنی
in theory
U
درعلم نظری
insularism
U
تنگ نظری
dogmatic theology
U
لاهوت نظری
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z
U
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
scientism
U
پیروی از روش علمی
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
manichaeism
U
پیروی از دین مانی
Jungian
U
پیروی یونگ
[روانشناسی]
sensationalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
sentimentality
U
پیروی از عواطف واحساسات
Taoism
U
پیروی از طریقت چینی
lyricism
U
پیروی از سبک اشعاربزمی
isolationism
U
پیروی از سیاست انزوا
sentimentalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
to follow in ones footsteps
U
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
nudism
U
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
to go by a rule
U
ازقانونی پیروی کردن
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
islamism
U
پیروی از دین اسلام
rotary pursuit
U
پیروی سنج چرخان
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com