English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
historical dynamism U پویائی تاریخی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prehistorical U پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism U ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
monuments U لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument U لوحه تاریخی اثر تاریخی
dynamism U پویائی
economic dynamics U پویائی اقتصادی
system dynamics U پویائی نظام
historic character U [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
historical U تاریخی
epochal U تاریخی
historic U تاریخی
monumental U تاریخی
historical dynamism U پویایی تاریخی
historical development U توسعه تاریخی
historical development U سیر تاریخی
historical method U روش تاریخی
historical necessity U ضرورت تاریخی
historical dynamism U دینامیسم تاریخی
historical process U فرایند تاریخی
historical process U پویش تاریخی
heritage asset U میراث تاریخی
quasi historical U نیم تاریخی
parachronism U اشتباه تاریخی
ogygian U ماقبل تاریخی
metachronism U اشتباه تاریخی
historical theories U نظریههای تاریخی
historcicism U مکتب تاریخی
chronological U بترتیب تاریخی
chronologic U بترتیب تاریخی
coevality U هم تاریخی معاصری
prehistoric U ماقبل تاریخی
prehistoric U پیش تاریخی
metachronism U لغزش تاریخی
epochs U عصرتاریخی حادثه تاریخی
epoch U عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic U دارای تسلسل تاریخی
historical determinism U جبر گرایی تاریخی
He delivered a historic speech. U نطق تاریخی یی ایراد کرد
euhemerism U اساس تاریخی برای افسانه ها
they are of no historical U هیچ اهمیت تاریخی ندارد
chronogram U نشان دادن سنوات تاریخی
philologist U ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
Celtic cross U [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era U تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
red letter day <idiom> U روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
menhir U سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
cromlech U ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
geochronology U شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
moses antedates zoroastes U موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
accumulation U [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
dye analysis U [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com