English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
convertible currency U پول تبدیل پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
Other Matches
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
cleavable U رخ پذیر
pliable U خم پذیر
pi acceptor U پی پذیر
solvable U حل پذیر
soluble U حل پذیر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
educable U اموزش پذیر
evitable U اجتناب پذیر
evadable U طفره پذیر
enumerable U شمارش پذیر
fissile U شکاف پذیر
sufferable U تحمل پذیر
endurable U تحمل پذیر
electron acceptor U الکترون پذیر
doughface U تلقین پذیر
deceivable U فریب پذیر
decidable U تصمیم پذیر
deductible U مالیات پذیر
deformable U دگردیس پذیر
demurrable U اعتراض پذیر
denominable U تسمیه پذیر
depreciable U استهلاک پذیر
destructible U انهدام پذیر
differentiable U تشخیص پذیر
dilatable U اتساع پذیر
disciplinable U تعلیم پذیر
disciplinable U انضباط پذیر
countable U شمارش پذیر
disintegrable U تجزیه پذیر
disputable U اعتراض پذیر
dissoluble U تجزیه پذیر
distensible U انبساط پذیر
criticizable U انتقاد پذیر
executable U انجام پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
incompressible U تراکم نا پذیر
improvably U اصلاح پذیر
improvable U بهبود پذیر
healable U درمان پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
generable U زایش پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
increasable U افزایش پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
irresoluble U تجیزیه نا پذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
infusible U گداز نا پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
fusible U گداز پذیر
flxible U خمش پذیر
extensible U توسعه پذیر
extendible U کشش پذیر
expiable U کفاره پذیر
expansible U گسترش پذیر
expandable U بسط پذیر
exepandable U بسط پذیر
executable U اجرا پذیر
fathomable U پیمایش پذیر
fatig U خستگی پذیر
flexible cable U کابل خم پذیر
fixable U ثبات پذیر
fissionable U شکافت پذیر
figurable U شکل پذیر
fatiguable U خستگی پذیر
fatigable U خستگی پذیر
limitable U محدودیت پذیر
definable U تعریف پذیر
inexcusable U عذر نا پذیر
justifiable U توجیه پذیر
measurable U سنجش پذیر
combustible U احتراق پذیر
detachable U جدایی پذیر
verifiable U تحقیق پذیر
additive U جمع پذیر
additives U جمع پذیر
mutant U تغییر پذیر
mutants U تغییر پذیر
impressible U تاثیر پذیر
variables U تغییر پذیر
separable U تفکیک پذیر
realizable U تحقق پذیر
supple U تغییر پذیر
supple U انعطاف پذیر
expendable U مصرف پذیر
vulnerable U زخم پذیر
vulnerable U اسیب پذیر
transferable U انتقال پذیر
changeable U تغییر پذیر
peaceable U اشتی پذیر
bearable U تحمل پذیر
divisible U بخش پذیر
extendable U توسعه پذیر
elastic U انعطاف پذیر
estimable U تخمین پذیر
adjustable U تعدیل پذیر
adjustable U تنظیم پذیر
abatable U کاهش پذیر
coercible U اجبار پذیر
cogitable U اندیشه پذیر
colorable U رنگ پذیر
colourable U رنگ پذیر
commensurable U تناسب پذیر
commutative U جابجایی پذیر
compressible U تراکم پذیر
computable U محاسبه پذیر
consolable U تسلی پذیر
contractible U انقباض پذیر
contractile U ترنج پذیر
variable U تغییر پذیر
corrigible U اصلاح پذیر
mendable U اصلاح پذیر
reformable U اصلاح پذیر
refornable U اصلاح پذیر
civilizable U تمدن پذیر
chromophil U رنگ پذیر
chromatophil U رنگ پذیر
absolvable U بخشش پذیر
acetylable U استیل پذیر
acetylisable U استیل پذیر
achievable U موفقیت پذیر
achromatic U رنگ پذیر
acid acceptor U اسید پذیر
adaptive U سازوار پذیر
addressable U نشانی پذیر
addressable U ادرس پذیر
alternate track U شیاراصلاح پذیر
alterable U دگرش پذیر
ascertainable U اثبات پذیر
assailable U هجوم پذیر
associable U انس پذیر
associative U شرکت پذیر
chargeable U اتهام پذیر
corruptible U فساد پذیر
liquefiable U گداز پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U انجام پذیر
manageable <adj.> U انجام پذیر
makeable <adj.> U انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U انجام پذیر
executable <adj.> U صورت پذیر
executable <adj.> U اجرا پذیر
doable <adj.> U اجرا پذیر
achievable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U انجام پذیر
executable <adj.> U انجام پذیر
workable <adj.> U صورت پذیر
feasible <adj.> U انجام پذیر
doable <adj.> U انجام پذیر
contrivable <adj.> U صورت پذیر
achievable <adj.> U صورت پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U صورت پذیر
feasible <adj.> U صورت پذیر
contrivable <adj.> U انجام پذیر
achievable <adj.> U انجام پذیر
practicable <adj.> U صورت پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U صورت پذیر
manageable <adj.> U صورت پذیر
makeable <adj.> U صورت پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U صورت پذیر
feasible <adj.> U اجرا پذیر
practicable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U اجرا پذیر
annullable <adj.> U فسخ پذیر
dividable [American E] <adj.> U بخش پذیر
divisible <adj.> U بخش پذیر
unalterable <adj.> U چاره نا پذیر
callable <adj.> U فسخ پذیر
cancelable [American] <adj.> U فسخ پذیر
cancellable [British] <adj.> U بطلان پذیر
cancelable [American] <adj.> U بطلان پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com