Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retaining fee
U
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
patentee
U
صاحب اختراع ثبت شده
atentee
U
صاحب اختراع ثبت شده
patentee
U
صاحب اختراع ثبت شدن
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
cash on the barrelhead
<idiom>
U
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
emulsion laser storage
U
روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
leases
U
استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
lease
U
استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
wharfage
U
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
patents
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
re issuable notes
U
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
dead rent
U
اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
jointer
U
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
freeware
U
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
electronic
U
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
LCD
U
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
job lot
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
hyperinsulinism
U
درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
backsliding
U
کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
fox fire
U
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
grace note
U
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
grout curtain
U
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
patented
U
حق اختراع
excogitation
U
اختراع
mintage
U
اختراع
patent right
U
حق اختراع
devices
U
اختراع
invention
U
اختراع
contraptions
U
اختراع
contraption
U
اختراع
patents
U
حق اختراع
contrivances
U
اختراع
patenting
U
حق اختراع
device
U
اختراع
patent
U
حق اختراع
contrivance
اختراع
paraboloid
U
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
minting
U
اختراع کردن
inventible
U
قابل اختراع
invention of the aeroplane
U
اختراع هواپیما
artifice
U
اختراع نیرنگ
invenit
U
اختراع کرد
patented
U
حق ثبت اختراع
mints
U
اختراع کردن
patent
U
حق تثبیت اختراع
invent
U
اختراع کردن
patent
U
حق ثبت اختراع
forgetive
U
اختراع کننده
minted
U
اختراع کردن
fiction
U
داستان اختراع
inventiveness
U
هوش اختراع
patents
U
حق تثبیت اختراع
patents
U
حق ثبت اختراع
inventiveness
U
قوه اختراع
inventive power
U
هوش اختراع
to patent an invention
U
ثبت اختراع
inventive power
U
قوه اختراع
patenting
U
حق تثبیت اختراع
patenting
U
حق ثبت اختراع
artifices
U
اختراع نیرنگ
mint
U
اختراع کردن
drum up
<idiom>
U
اختراع کردن
pull out of a hat
<idiom>
U
اختراع کردن
patented
U
حق تثبیت اختراع
make something up
<idiom>
U
اختراع کردن
fictions
U
داستان اختراع
invented
U
اختراع کردن
invents
U
اختراع کردن
inventing
U
اختراع کردن
appliances
U
تمهید اختراع
appliance
U
تمهید اختراع
inventive
U
اختراع کننده
girt
U
تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
polyester
U
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
patented
U
اختراع ثبت شده
patented
U
حق ثبت اختراع پروانه
patents
U
حق ثبت اختراع پروانه
coins
U
اختراع وابداع کردن
contrivable
U
اختراع کردنی اندیشیدنی
patenting
U
اختراع ثبت شده
patenting
U
حق ثبت اختراع پروانه
patents
U
اختراع ثبت شده
figments
U
سخن جعلی اختراع
patent
U
اختراع ثبت شده
patent
U
حق ثبت اختراع پروانه
figment
U
سخن جعلی اختراع
coin
U
اختراع وابداع کردن
forgetive
U
دارای هوش اختراع
best thing since sliced bread
<idiom>
U
[یک نوآوری یا اختراع خوب]
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
covering letters
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
ogive
U
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
mandrel
U
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
covering letter
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
impecuniosity
U
بی پولی
pockets
U
پولی
venal
U
پولی
moneyary
U
پولی
moneyed
U
پولی
pocket
U
پولی
monetary
U
پولی
mercenaly
U
پولی
pecuniary
U
پولی
impecuniousity
U
بی پولی
patentee
U
ذینفع اختراع ثبت شده
daedal
U
دارای هوش اختراع پیچیده
CERN
U
یس که www اولین آنجا اختراع شد
compass
U
نقشه کشیدن اختراع کردن
patentee
U
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
europatents
U
حق اختراع قابل قبول دراروپا
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
It sinds into insignificance beside his invention .
U
این درمقابل اختراع اوهیچ است
polyethylene
U
پولی اتیلن
monetary deflation
U
انقباض پولی
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
unit of currency
U
واحد پولی
polymyxin
U
پولی میکسین
polywag
U
پولی واگ
backing
U
پشتوانه پولی
reconvert
U
پولی را مجدداتسعیرکردن
real
U
غیر پولی
tight money
U
کنترل پولی
pay patient
U
مریض پولی
financial property
U
داراییهای پولی
monetary control
U
کنترل پولی
monetary control
U
نظارت پولی
monetary convention
U
اتحاد پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
monetary economy
U
اقتصاد پولی
monetary expansion
U
توسعه پولی
monetary incentive
U
مشوق پولی
monetary inflation
U
تورم پولی
monetary instruments
U
ابزارهای پولی
monetary base
U
پایه پولی
monetary base
U
مبنای پولی
financial property
U
اموال پولی
financial inventory
U
ذخایر پولی
grooved pulley
U
پولی شیاردار
dealing for money
U
معاملات پولی
loose pulley
U
پولی هرزگرد
money orders
U
حواله پولی
money order
U
حواله پولی
monetary assets
U
دارائیهای پولی
monetary authorities
U
مقامات پولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com