Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loaded
U
پولدار دارای پول زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gleby
U
دارای کلوخه زیاد
overcharged with electricity
U
دارای برق زیاد
of great importance
U
دارای نفوذ زیاد
precieuse
U
دارای فرافت زیاد
long distance
U
دارای مسافت زیاد
elmy
U
دارای نارون زیاد
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
surfy
U
دارای خیزاب زیاد
newsy
U
دارای اخبار زیاد
precieux
U
دارای فرافت زیاد
long dated
U
دارای مهلت زیاد
iffy
U
دارای احتمالات زیاد
iffy
U
دارای لیت و لعل زیاد
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
siliciferous
U
دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
imaginative
U
دارای قوه تصور زیاد
garish
U
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
high pressure
U
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
oversexed
U
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
overmasted
U
دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
high octane
U
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted
U
دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
high test
U
امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
polysomic
U
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
multimult
U
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
dumptor
U
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
plutocrats
U
پولدار
well fixed
U
پولدار
well heeled
U
پولدار
well-heeled
U
پولدار
nabob
U
پولدار
plutocrat
U
پولدار
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
look like a million dollars
<idiom>
U
پولدار به نظر رسیدن
He is said to be very rich .
U
می گویند خیلی پولدار است
I'm not made of money!
<idiom>
U
من که پولدار نیستم!
[اصطلاح روزمره]
I wish I were rich .
U
کاش ( کاشکی ) پولدار بودم
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
His only aim and object is to make afortune .
U
تنها قصدش پولدار شدن است
sugar daddy
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
He is rich but is lacking in personality .
U
پولدار است ولی بی شخصیت است
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
plethoric
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
generous
U
زیاد
thick
U
زیاد
thicker
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
too
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
over and above
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
overly
U
زیاد
intense
U
زیاد
vastly
U
زیاد
numerous
U
زیاد
thickest
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
immane
U
زیاد
in excess
U
زیاد
excessive
U
زیاد
populous
U
زیاد
overmuch
U
زیاد
too much
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
mickle
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
widely
U
زیاد
effusively
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
intensively
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
hugely
U
زیاد
no end of
U
زیاد
mortally
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
outrageously
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
large adv
U
زیاد
highs
U
زیاد
widest
U
زیاد
heavily
U
زیاد
rife
U
زیاد
much
U
زیاد
many
U
زیاد
intensely
U
زیاد
late
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
profoundly
U
زیاد
wider
U
زیاد
greatly
U
زیاد
profusely
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
glaring
U
زیاد
wide
U
زیاد
high
U
زیاد
extensive
U
زیاد
great-
U
زیاد
very
U
زیاد
highest
U
زیاد
copious
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
great
U
زیاد
greatest
U
زیاد
highly
U
زیاد
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
left over
U
زیاد امده
quaffing
U
زیاد نوشیدن
quaffs
U
زیاد نوشیدن
my grief was intensified
U
غصه من زیاد
tremendous
U
مقدار زیاد
superannuated
U
زیاد کهنه
desperation
U
نومیدی زیاد
latifundia
U
املاک زیاد
manifold
U
بسیار زیاد
much rain
U
باران زیاد
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
extreme
U
خیلی زیاد
mass bombing
U
بمباران زیاد
mass casualties
U
تلفات زیاد
macro
U
رشد زیاد
long range
U
با برد زیاد
extravagantly
U
با افراط زیاد
terrors
U
ترس زیاد
downpour
U
بارندگی زیاد
terror
U
ترس زیاد
long precision
U
دقت زیاد
downpours
U
بارندگی زیاد
mort
U
مقدار زیاد
musk cat
U
گریه زیاد
swarms
U
دسته زیاد
glare
U
درخشندگی زیاد
glared
U
درخشندگی زیاد
glares
U
درخشندگی زیاد
overmoke
U
زیاد سیگارکشیدن
overlabour
U
زیاد کارکردن
heightens
U
زیاد کردن
overdrssed
U
زیاد اراسته
heightening
U
زیاد کردن
excessive eating
U
خوردن زیاد
expanses
U
فضای زیاد
torrid
U
زیاد گرم
particularity
U
دقت زیاد
overwrite
U
زیاد نوشتن
overvoltage
U
فشار زیاد
overloaded
U
زیاد پر کردن
overloads
U
زیاد پر کردن
lots
U
خیلی زیاد
overstock
U
زیاد پر کردن
overrider
U
حق دلالی زیاد
expanse
U
فضای زیاد
heightened
U
زیاد کردن
overbusy
U
زیاد مشغول
overburdensome
U
زیاد سنگین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com