Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
periderm
U
پوست اطراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels
U
پوست انداختن پوست
peel
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
milieus
U
اطراف
environment
U
اطراف
environs
U
اطراف
from the four winds
U
از اطراف
parties
U
اطراف
milieux
U
اطراف
milieu
U
اطراف
environments
U
اطراف
go around
<idiom>
U
به اطراف سفرکردن
mess around
<idiom>
U
دو رو اطراف بازیکردن
gravesides
U
اطراف قبر
graveside
U
اطراف قبر
about
U
در اطراف نزدیک
pappus
U
کلاله اطراف گل
wry
U
به اطراف چرخاندن
pericardium
U
اطراف قلب
wryly
U
به اطراف چرخاندن
ambient noise
U
صدای اطراف
vicinity
U
در حدود در اطراف
edge zone
U
اطراف لبه
sides of the question
U
اطراف موضوع
architrave
U
گچبری اطراف در
look round
U
اطراف کار را دیدن
port
U
ریل اطراف ناو
to look a bout
U
اطراف کار را پاییدن
quayside
U
زمین اطراف بارانداز
seaward
U
اطراف دریا روبدریا
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
barnyards
U
محوطهء اطراف انبار
barnyard
U
محوطهء اطراف انبار
parties
U
متداعیین اطراف دعوی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
atmospheres
U
فضای اطراف هرجسمی
atmosphere
U
فضای اطراف هرجسمی
sea chest
U
مکندههای اطراف ناو
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
periosteal
U
واقع در اطراف ضریع استخوان
heat muff
U
پوشش اطراف پنجه اگزوز
snaking
U
تورگیری اطراف توپ ناو
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
whiskery
U
موی اطراف گونه وچانه
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
paraselene
U
روشنایی اطراف هاله ماه
whisker
U
موی اطراف گونه وچانه
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
(keep/have one's) ear to the ground
<idiom>
U
بادقت مراقب اطراف بودن
greater
U
شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
areola
U
محوطهء کوچک اطراف چیزی
plaster casts
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
mauling
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster cast
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
mauled
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
maul
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambient
U
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
mauls
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
ambience
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
cross pointing
U
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
ambiance
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
burg
U
حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
cimbia
U
[نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
thistledown
U
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
gipsy bonnet
U
کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
Gibbs surround
U
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
to be wary of saying something
U
در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
sprite
U
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
fluff
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
to look round
U
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
dead knot
U
گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
fluffs
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
run around
U
تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
centers
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
axis
U
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
centred
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
aprons
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
joystick
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
joysticks
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
centered
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
tulip design
U
طرح گل لاله
[گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
apron
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
center
U
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
scroll
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
albanega
U
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
atole
U
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
scrolls
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
black matrix
U
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
scroll
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
plotters
U
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter
U
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
bordered
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
anthill
U
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
bordering
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
auto
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
bracket
U
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
selections
U
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selection
U
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
mats
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
mat
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
shelling
U
پوست
flayer
U
پوست کن
shell
U
پوست
crustal
U
پوست
shells
U
پوست
neurilemma or lema
U
پوست پی
glume
U
پوست
tegmen
U
پوست
husk
U
پوست
scalp
U
پوست سر
husks
U
پوست
hide
U
پوست
hides
U
پوست
integument
U
پوست
swanskin
U
پوست قو
rind
U
پوست
rinds
U
پوست
parer
U
پوست کن
skinned
U
پوست
skin
U
پوست
skinning
U
پوست
encrustations
U
پوست
skins
U
پوست
encrustation
U
پوست
skinner
U
پوست کن
peltry
U
پوست
tegmentum
U
پوست
dermis
U
پوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com